هرچی بخوای هست

لطفا بدون نظر کپی نکن .شرعا وعرفا حرام می باشد

دانلود مداحی مطیعی در مورد مظلومان نیجریه

دانلود مداحی میثم مطیعی در مورد مظلومان نیجریه

برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید

مطیعی،مداحی

یا امام زمان(عج) شیعیانت را دریاب

بیا مولاجان که شیعیانت دارند بی گناه تکه پاره می شوند

شیعیانت جز شما پناهی ندارند

دعا کنیم برای زود آمدن مولایمان امام زمان(عج)،آماده بشویم که وقت ظهور است


سارقین در کمینند وبه همه ما طمع دارند

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یکی از نیازهای انسان احساس امنیته و نگرانی در مورد این مسئله کاملا طبیعیه

ما در هر زمان ممکنه است اموال و آبرو و حیثیت چندین ساله خود را به وسیله سارقین

از دست بدهیم.سارقین در هر لحظه ممکن است چیزی را از ما بدزدند .

بخاطر همین ما باید در هرلحظه مراقب خودمان باشیم.

سارقان چند نوع هستند : 1-سارقان اموال 2-سارقان اخلاق وباور وعتقادات ما

این سارقان هر لحظه کار ها وشگرد های خودشان را تغیر میدهند وما هم بایدامنیت

اموال واحساسات وباور های خودمان را تغییر بدهیم تا سارقان

در کارشان موفق نشوند ونتوانند به حریم ما نفوز کنند.

ما همیشه به افراد اعتماد میکنیم در هر صنفی  که باشند.

اما آیا واقعا افراد همان گونه که ما میبینیم هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ممکن است با کسی معاشرت میکنیم که سارق باشد و بخواهد از ما دزدی بکند .

شگرد دزد هایی که از منزل ها سرقت میکردند این بود که به

منزلی که خالیست بروند ولی حالا حتی به منزل هایی که در آن صاحب

خانه هست هم میروند بعضی از آنهانه تنها اموال راغارت میکنند بلکه به حیثیت و

آبروی افراد هم لطمه میزنند.

اما دزدانی که فقط به آبروی افراد کار دارند ما میخواهیم فقط در مورد آنها

حرف بزنیم زیرا این گونه افراد اول خود را شبیه یک شخص خوب جلوه میکنند

وبعد آهسته آهسته عقاید ما را تغییر میدهند. یعنی ما قول ظاهر را خوردیم

و دودستی کلید را به دزد دادیم.هر انسانی قابل تغییر است به شرطی که

کلیدش دردست عموم باشد ولی افرادی که حتی به یک نفرهم اجازه ی

ورود به اعتقادات وعواطف را ندهند هیچ سارقی نمیتواند ازاو سرقت کند.

این گونه سارقان به هرشکلی که بخواهند در می آیند وما باید مراقب باشیم.

شگرد این افراد:1-زیبا نشان دادن خود 2-مظلوم نمایی 3-شبیه نشان دادن

خود به ما از نظر اعتقادی 4-احساس ضعف و ناراحتی ازدست دیگران5-با دوستی

---------------------

قلب هیچ فردی قابل دیدن نننننننیییییییسسسسسسست

بیایید در امنیت و حفاظت از حریم خود کوشا باشیم

دوست ،نداشتن عیب نیست دوست ناباب عیب است

زیبا نبودن عیب نیست بی بند و بار بودن عیب است

نخندیدن عیب نیست خنده ی فاحش عیب است

 نداشتن افراد کنار خود عیب نیست نداشتن خدا کنار خود عیب است

نداشتن مد عیب نیست نگه نداشتن خود عیب است

توبه در آخر زندگی ما بدرد نمیخورد .هیچ وقت نمیتوان چیزی را که

ازبین رفته را پس بگیریم .

 توبه ی گرگ مرگ است

 

 


زمان ظهور،نوروز واقعی

امام جعفر صادق (ع) فرمودند :
نوروز ، تنها در زمان ظهور قائم ما اهل بیت واقعیت می یابد که خداوند ما را بر تمامی خبائث و رذائل مسلّط می گرداند. منبع : بحارالانوار جلد 52

اللهم عجل لولیک الفرج


داستان فانوس (خط های قرمز)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مهر بانی بی حد و مرز

 

قسمت اول داستان :

این بار برخلاف بارهای قبلی،با اخلاق خوب وخوش وارد شد و صحبت هایش را کرد

و صحبت هایت را شنید وخداحافظی گرمی کرد و از دفتر مشاوره بیرون رفت.البته

خودش هم فهمیده بود رفتارش تغییر کرده است و علتش را هم گفت.

 

 

 

 


دانلود مداحی یااباعبداله آقام آقام

دانلود مداحی یا اباعبداله آقام آقام با صدای دلنشین سلحشور

در این مداحی بسیار دلنشین شعر مداحی از قیام امام حسین(ع) شروع می شود بعد می رسد به هشت سال دفاع مقدس و ولایت فقیه و در آخر به عزیز دلها حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف ختم می شود

برای دانلود روی تصویر یا لینک زیر کلیک کنید.مداحی به صورت کلیپ بسیار زیبایی همراه مداحی درست شده است.امیدوارم لذت ببرید.

آقام آقام حسین،یااباعبداله

برای ظهور خودمان را آماده کنیم که ان شاءالله چندان دور نیست.نفس ها را تزکیه کنیم و خودمان را آماده کنیم که طلوع نزدیک است ان شاءالله


آقا به داد برس

آقاجان دنیا در تحول عظیمی به سر می برد

دیگر خوبی ها کلا از بین رفته و بدی ها حاکم شده بر عالم،ظلم دیگر از حد خودش گذشته.

دل ما دیگر تحمل دوری شما را ندارد،هرچقدر میخواهیم صبر کنیم دیگر نمیتوانیم بعضی صحنه ها را تحمل کنیم،آقاجان در کربلا و مشهد غوغایی برپاست،از دل حرم ناله هایی سوزناک می آید؛شیعه هایتان را هر روز سر می برند، که از این صحنه ها غوغایی در در حرم به پاست.دیگه تحمل صحنه های مرگ بچه ها و مادرها و جوانان بی گناه را نداریم.به جان عمه ات زینب(س)،اجازه نمی دهند که جهاد کنیم. من نمی دانم که چه وقت باید جهاد کرد،وقتی اینگونه خونها بی گناه ریخته می شود و این فجایع بی سابقه به وجود می آید. به خدا غیرت نداریم وگرنه در رگ مسلمان و شیعه واقعی این غیرت وجود ندارد که اینگونه بعضی ها را بی گناه سر ببرند و بعضی دیگر سکوت کنند.

آقاجان دل ما پر است از غصه های که شما هم می دانید چیست؟ خودتان تشریف بیاورید و اجازه خروج و جهاد بدهید تا همه این داعشی ها را نابود کنیم. مگر دیگر چه وقت باید زمان ظهور باشد،به خدا دیگر ظلمی از این بدتر در عالم نمی تواند به وجود بیاید. به ما هم اجازه جهاد نمی دهند. اگر جهاد همه جانبه داده شود یک روزه همه این وهابی ها و داعشی ها را به لطف و عنایت الهی نابود می کنیم.

آقاجان دل ما پر است از غصه لحظه ای که جوانان بی گناهی را ردیف کرده اند و یک به یک سر می برند، به خدا دیگر تحمل نداریم،آتشی درونمان را می سوزاند که تحمل گرمایش از آتش جهنم برایمان سخت تر است. اگر جهنم هم باشد بهتر است از دیدن این لحظه ها. آقا به داد برس. آقا بچه شیعه هایت دیگر به جز شما پناهی ندارند. به جان فاطمه زهرا(س) قسم که دل ما کباب شده از دیدن آنها. به جان مادرت زهرا قسم،نوای یا لثارات الحسین از دل تک تک از این بچه ها به خوبی قابل درک و شنیدن است....

به خدا قسم انسان را اینگونه نمی کشند،دنیا دیگر از حد انسانیت خود عبور کرده،در راستای حیوانی و وحشیگری حرکت می کند.....

آقا جان اگر الان ظهور نه!!!!؟؟؟ پس کی؟؟؟؟

آقا به داد برس.


بهشت مشتاق او(حضرت مهدی عج)

از ویژگی‌هایِ حضرت قائم عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف این است که: پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «بهشت مشتاقِ چهار نفر از خاندانِ من است که خدا آنها را دوست دارد و مرا به دوستی با آنها فرمان داده است: 1- علی بن ابیطالب‌علیه السلام 2- حسن‌علیه السلام 3- حسین‌علیه السلام 4- مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف که پشتِ سرش، حضرت عیسی‌علیه السلام نماز خواند».

بهشت مشتاق مولایمان حضرت مهدی(عج) است و ما هم مشتاق دیدار خود آقا هستیم،بهشت را بدون آقا نمیخواهیم

برای ظهور آقا،تهذیب نفس و دعا یادمان نرود


دروغ و پنهان کاری،دو ویروس زندگی اجتماعی

پنهان کاری و دروغ،دو گناه بسار بزرگی است که انسان ها مرتکب می شوند.زندگی اجتماعی انسان ها زمانی سالم و پایدار است و خوب و خوش جلو می رود که سراسر صداقت باشد.همیشه صداقت نجات دهنده انسان از ناملایمات زندگی است. صداقت انسان را از گرفتاری نجات می دهد. در مقابل دروغ گناهی است که زندگی اجتماعی انسان ها را نابود می کند.درواقع پنهان کاری و دروغ دو تا ویروس بسیار خطرناک در زندگی اجتماعی هستند.اگر برای این دو تا ویروس دارویی نداشته باشیم وارد زندگی ما شده،و زندگی ما را از ریشه و بن نابود می کند.

متأسفانه امروزه خیلی از مردم به خاطر این دو تا گناه زندگی شان را تباه کرده اند.درحالی که نمی دانند خداوند به افراد صادق  وعده داده است که آنها را همیشه حفظ می کند و آبروی آنها را در دنیا و آخرت حفظ می کند.مشکل اجتماعی بسیاری از زوج های جوان،در همین دو تا ویروس است.آنها نمی توانند صادق باشند یا نمی توانند کاری که انجام داده اند را برای همدیگر بیان کنند.و این درنتیجه بی اعتمادی به وجود می آورد و علاقه را نسبت به همدیگر کم کرده و درنهایت باعث اختلاف و جدایی می شود. صداقت تنها چیزی است که زندگی اجتماعی را حفظ می کند.حتی بعضی وقتها مشکلات مالی در مقابل این صداقت معنای خودش را از دست می دهد. چون دو طرف آنقدر به همدیگر عشق و علاقه دارند و آنقدر صادق هستند که در مقابل مشکلات مالی محکم و باهم ایستاده اند.و این باارزش ترین چیزی است که در زندگی اجتماعی وجود دارد.

اگر به وعده خدا ایمان داشته باشیم،زندگی مان سراسر شیرینی و خوشی می شود.درد ما این است که آموزه های دینی را نادیده گرفته ایم و فکر می کنیم که دین برای نابودی زندگی و از بین بردن شیرینی ها و خوشی هاست.درحالی که نمی دانیم شیرینی و خوشی هایی که برای ما ضرر دارد،دین آنها را منع کرده است. خوشی دروغ گفتن و پنهان کاری شاید چند دقیقه باشد چون خداوند وعده این را هم داده است که درنهایت دروغ دروغگویان را فاش می کند. اما شیرینی صداقت تا قیام قیامت در دل آدم ها خواهد ماند.حالا ببینید کدام یک باارزش است.

خداوند در قیامت زبان دروغگویان و پنهان کاران را عذابی خواهد داد که زمین و زمان به حالشان گریه خواهند کرد.


خانه تکانی متفاوت

بسم الله الرحمن الرحیم

این روز ها خونه ها وخانواده هاکم کم حال و هوای خانه تکانی به خود گرفتن

درست است که در طول سال هم خانه ها را تمیز میکنیم اما ویژگی خانه تکانی

این است که هم جدی و اساسی تمیز میشود هم مکان هایی که کمتر به آن

توجه میشود بهتر به آن رسیدگی میکنیم مثل انباری.

اما منظور ما از این حرف این بود که  خانه تکانی فقط خانه ظاهری نباشد

دلهایمان را هم خانه تکانی بکنیم،

دلهایی که پر از گناهان صغیره و کبیره است

سال جدید حال و هوای جدیدی دارد

گویا ندای یا لثارات الحسین می خواهد برپا شود،

عاشقان امام زمان(عج) باید خودشان را آماده کنند

دلهایشان را پاک کنند و توبه بهترین راه است

و قلوب باید پاکیزه شود از بدی ها،تا آقا بیاید

التماس دعا:دعا کنیم برای پیدا کردن توفیق تهذیب نفوس خودمان و آمدن آقا


سال 1395 هـ . ش برای همگان امام زمانی باد

قلبم چو کویر و چشم هایم دریاست

یک سال گذشت و غصه هایم بر جاست

ای کاش کنار هفت سینم بودی

این سفره ی ما بدون تو بی معناست

سال اقتصاد مقاومتی،اقدام و عمل مبارک باد

++++++++++

فردا به کدام رو به رویت نگرم؟

فردا که حساب حشر هم دست شماست

امسال بیا برای ما گریه نکن

تو گریه نکن عزیز٬ مشگل از ماست

--------------------------------------------------------

در سال1395 هـ . ش

دعا کنیم:

اول برای تهذیب نفوس خودمان و تلاش کنیم برای این کار

و دعا کنیم برای اصلاح دیگران و درضمن تلاش کنیم در راستای این کار

و درنهایت دعا کنیم برای ظهورمولایمان و صاحبمان،امام زمان(عج)


حدیث هایی در مورد راز

 

 


رازهای درونی

1- حضرت امام جواد (علیه السّلام) از جدّش حدیث کرده اند که فرمودند:  آدمی در زیر زبان خود پنهان است یعنی زبان می تواند با اراده یا بی اراده راز آدمی را فاش کند و سرّ نهان را آشکار نماید.

منبع : بحار جلد 17 ص101

2- حضرت امام علی (علیه السّلام) می فرمودند: از گفتار های غیر ضروری پرهیز کن زیرا آن سخنان عیوب باطنی تو را آشکار می کند و دشمنان آرام را بر ضدّ تو تهییج می نماید.

    منبع : غرراحکم ص155

قصه معروف بو علی سینا و بیمار عاشق

3- بوعلی سینا بر بالین بیماری آمد که در ضمیر پنهان عشق سوزانی داشت و نمی توانست به زبان بیاورد. نبض او را در دست گرفت و کسیکه نام های محلات شهر ها را می دانست یک یک آن ها را به زبان آورد. چون بنام یکی از محلات رسید نبض بیمار حرکت شدیدی کرد. بو علی دستور داد کوچه های این محل را نام برند. نام یکی از کوچه ها نیز نبض مریض را به سختی حرکت داد. خلاصه نام اشخاص آن خانه را بردند تا نام دختری را به زبان آوردند، نبض حرکت شدیدی کرد. بو علی گفت این بیمار به دختری که در فلان منزل است دل بسته و عاشق است. بو علی سینا از راه حرکات نبض به عشق پنهانی که در ضمیر مخفی مریض بود واقف شد.

منبع : لغت نامه ی دهخدا ((ابوعلی )) ص644

احیا فطریات

4- یکی از وظایف بزرگ پیامبران الهی بیدار کردن فطریات بشر و به کار انداختن سرمایه های الهی انسانست. حضرت امام علی (علیه السّلام) در این باره فرموده اند: خداوند پیامبران خود را برانگیخت و پیاپی بین مردم فرستاد تا بشر را به اداء پیمان فطرت وادارند و نعمت های فراموش شده ی خدا را یادآوری کنند و با فعالیت های تبلیغی خود نیرو های نهفته ی عقل مردم را برانگیخته و به کار اندازند.

منبع : نهج البلاغه ملا فتح الله ص37

کتمان و حفظ اسرار

5- حضرت علی بن الحسین (علیه السّلام) فرموده اند: من دوست دارم برای دو خصلت بد که در شیعه ی ما هست، گوشت استخوان دستم را عوض بدهم تا رفع شوند: کج خلقی و کم سرنگهداری( تنگ حوصله ای و کمی سرپوشی).

منبع: اصول کافی جلد 4، ص655

6- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: مردم به دو خصلت فرمان یافتند و هر دو را ضایع کردند و به وسیله ی ضایع کردن آنها بی همه چیز شدند، و آن دو: صبر است و راز نگهداری.

منبع: اصول کافی جلد 4، ص655

7- عمار گوید، حضرت امام صادق (علیه السّلام) به من فرمودند: خبر دادی بدانچه من به تو خبر دادم احدی را؟ گفتم: نه، جز به سلیمان  بن خالد. فرمودند: خوب کردی، آیا نشنیدی گفته شاعر را: راز من و تو به سومی سر نزند *** هر راز که بگذرد ز دو فاش شود

منبع: اصول کافی جلد 4، ص661

8- ابی بصیر گوید، شنیدم  حضرت امام صادق (علیه السّلام) می فرمودند: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند : خوشا بر بنده گمنام ،خدا او را شناسد و مردم او را نشناسند، آنانند چراغها ی هدایت وسرچشمه های دانش، به واسطه آنها  هر فتنه  تیره و تاری بر طرف گردد، فاش کن و پرده بردار از اسرار نیستند  و ناسپاس  و ریاکار و خود نما نیستند.

منبع: اصول کافی جلد 4، ص663

9- حضرت امیر المومنین (علیه السّلام) فرمودند: خوشا بر هر بنده گمنامی  که  به او اعتنا نکنند، مردم را بشناسد و مردم او را نشناسند، خدا او را به رضامندی از وی بشناسد، آنان چراغهای هدایتند، هر فتنه  ظلمانی از آنها  بر طرف گردد  و دَرِ هر رحمت به روی آنها گشوده شود، و نه ناسپاس  و نه خودنما  و فرمودند: سخن خیر بگویید تا به خیر معروف  شوید، کار خوب کنید تا اهل آن باشید، شتاب زده و راز فاش کن نباشید  به راستی که خوبان شما آنهایند که چون به آنها نظر شود، یاد خدا در خاطر آید و بَدان شما آنهایند  که چون برای سخن چینی  بدوند و میان دوستان جدائی افکنند  و برای پاکان عیب جویند.

منبع: اصول کافی جلد 4، ص665

10- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: روزگار اسرار نهان را آشکار می کند.

منبع: غررالحکم،ج1،ص47

11- حضرت امام جواد (علیه السّلام) فرموده اند: گذشت زمان پرده ها را می درد و اسرار نهان را بر تو آشکار می کند.

منبع: بحار،ج17،ص214

12- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: چهار چیز است که تباه می شود: نثار کردن دوستی به کسی که وفا ندارد و نیکی به کسی که سپاسگزار نیست و علم آموزی به شخصی که شنوایی و پذیرش ندارد  و راز سپردن به کسی که استوار اندیش نیست.

منبع : البحار ٧۴/١٩۴

 

www.ez12.persianblog.ir

با تشکر از انتخاب شما


حدیث هایی در مورد حضرت امام مهدی (علیه السّلام)

 

 

1- حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به  حضرت علی (علیه السّلام) فرموده اند: بزرگترین مردمان در ایمان و یقین، کسانی هستند که در روزگاران آینده زندگی می کنند، پیامبرشان را ندیده اند، امام آن ها در غیبت است و فقط به سبب خواندن خطی روی کاغذ ( خواندن قرآن کریم و احادیث معصومین علیه السّلام) ایمان می آورند.

منبع : بحار الانوار، ج52 ، ص 125

2- حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: هر کس دوست دارد خدا را در حال ایمان کامل و مسلمانی مورد رضایت او ملاقات کند، ولایت و محبّت امام عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف) را بپذیرد.

منبع : بحارالانوار ، ج 36، ص 296

3- حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: خوشا به حال کسی که به حضور قائم برسد، در حالی که پیش از قیام او نیز پیرو او باشد.

منبع : بحارالانوار ، ج52ص130

4- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: زمین از حجت خدا (امام) خالی نمی ماند. امّا خداوند، به علت ستمگری انسان ها و زیاده رویشان در گناه، آنان را از وجود حجت در میان آن ها بی بهره می سازد.

منبع : غیبت نعمانی، ترجمه، ص202

5- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: حجت خداوند در میان مردم حضور دارد، از معابر و خیابان ها عبور می کند ... به نقاط مختلف جهان می رود، سخن مردم را می شنود و برجماعت مردم سلام می کند. می بیند و دیده نمی شود؛ تا این که زمان ظهور و وعده ی الهی و ندای آسمانی فرا می رسد. هان! آن روز، روز شادی فرزندان علی (علیه السّلام)  و پیروان اوست.

منبع : کتاب الغیبة، نعمانی ، ص 144

6- امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) می فرمایند: بهره بردن از من در عصر غیبتم، مانند بهره بردن از آفتاب است هنگامی که پشت ابرها باشد.

منبع : بحارالانوار ، علامه مجلسی، ج 53، ص181

7- امام عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در نامه ای به شیخ مفید از علمای بزرگ اسلام، می فرمایند: ما از اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نمی ماند. ما در رسیدگی (به شما) و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم که اگر جز این بود، دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرود می آمد و دشمنان، شما را ریشه کن می نمودند.

منبع : الاحتجاج ، طبرسی ، ج2، ص596

8- وقتی از حضرت امام باقر (علیه السّلام) پرسیدند که آیا برای ظهور وقتی معین شده است، سه بار فرمودند : تعیین کنندگان وقت دروغ گویند.

منبع : بحارالانوار ، ج 53، ص 103

9- حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: مثل ظهور حضرت مهدی عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، مثل برپایی قیامت است. مهدی (عجل الله تعالى فرجه الشریف) نمی آید مگر ناگهانی.

منبع : منتخب الاثر، ص124 و224

10- حضرت امام علی (علیه السّلام) درباره ی کسانی که با امام (عجل الله تعالى فرجه الشریف) پیمان می بندند و بیعت می کنند، می فرمایند: امام با این شرط با آنان بیعت می کند که در امانت خیانت نکنند، پاک دامن باشند، اهل دشنام و کلمات زشت نباشند، به ظلم و ستم خونریزی نکنند، به خانه ای هجوم نبرند، کسی را به ناحق آزار ندهند، ساده زیست باشند و بر مرکب های گران قیمت سوار نشوند، لباس های فاخر نپوشند، مسجدی را خراب نکنند، به یتیمان ستم نکنند، دنبال شهوت رانی نباشند، شراب ننوشند، به پیمان خود عمل کنند، ثروت و مال را احتکار نکنند ... و در راه خدا به شایستگی جهاد نمایند.

منبع : الملاحم و الفتن ، ص 149

11- حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: در میان واپسین امتم مهدی ظهور می کند. خداوند به او باران عطا می کند، زمین گیاهش را بر می رویاند بیت المال را برابر تقسیم می کند، دامها و چارپایان زیاد میشوند و امت سربلند و بزرگ می شود.

منبع : کنزالعمال ١۴/٢٧٣

12- حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: قیامت بر پا نمی شود تا زمانی که زمین از ستم و دشمنی آکنده شود، آن گاه مردی از خاندان من قیام کند و زمین را،همچنان که از ظلم و جور آکنده شده، از عدل و داد پر کند.

منبع : کنز العمال ١۴/٢٧١

13- حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: ... مهدی ظهور می کند... و به خدا سوگند سیصد و سیزده نفر که در میان آنان پنجاه زن است، همچون پاره های ابرهای  پاییزی از هر سو و پشت سر هم در مکه گرد می آیند بی آنکه از پیش قرار و وعده ای نهاده باشند. این است معنای آیه ی شریفه : ((هر کجا باشید خداوند همه ی شما را گرد می آورد)).

منبع : البحار 52/222

14- حضرت امام محمّد باقر (علیه السّلام) فرموده اند: چون قائم ما قیام کند خدا دست رحمت بر سر بندگان نهد تا در تعقل هماهنگ شوند و آرمان های آنها کامل شوند.

منبع : اصول کافی جلد 1، ص 69

15- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: یاوران مهدی (عج) فقط از خدا می هراسند و شهادت را می طلبند و همواره آرزو دارند که در راه خدا کشته شوند.   

منبع : الملاحم والفتن(ص۵٢)

16- راوی گفت :از حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره ی این روایت که سود گرفتن مومن از مومن رباست سوال کردم، فرمودند: این در زمانی است که حق، حاکم شود و قائم ما خاندان قیام کند.اما امروز (زمان غیبت) اشکالی ندارد که در فروختن کالا به برادر مومن، از وی سود ببری.

منبع : وسائل الشیعه ١٧/٣٩٧

 

www.ez12.persianblog.ir

با تشکر از انتخاب شما


حدیث هایی در مورد حضرت امام حسین (علیه السّلام)

 

1- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: هر که حضرت امام حسین (علیه السّلام) را با معرفت به حق و مقام او زیارت کند، خداوند ثواب هزار حج پذیرفته و هزار عمره ی پذیرفته را برایش بنویسید و گناهان گذشته و آینده ی او را ببخشاید.

منبع : البحار ١٠٠/٢۵٧

2- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: بار خدایا! ای آنکه ما را ارج ویژه ای نهاده ای، و وعده شفاعتمان دادی، مرا و برادرانم و زائران پدرم حسین(علیه السّلام)  را بیامرز، آنان که به خاطر نیکی و اطاعت ما، و به امید ثوابی که برای پیوند  با ما قرار داده ای، و برای شاد کردن پیامبرت، اموال خود را در راه زیارت حسین (علیه السّلام) خرج کرده اند و بدنهایشان را به رنج افکنده اند.

منبع : البحار ١٠١/۵١

3- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: جایگاه قبر امام حسین (علیه السلام) درى از درهاى بهشت است.

منبع :  کامل الزیارات، ص 271، باب 89، ح 1.

4- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: هر کس به زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) نرود تا بمیرد، ایمانش ناتمام و دینش ناقص خواهد بود به بهشت هم که برود پایین‌تر از مؤمنان در آنجا خواهد بود.

منبع : وسائل الشیعه، ج 10، ص 335

5- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: زیارت امام حسین (علیه السلام) را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر با شهادت.

منبع : وسائل الشیعه، ج10، ص335

6- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین (علیه السلام) و زیارتش را در دل او مى‏اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین (علیه السلام) و خشم زیارتش را در دل او مى‏اندازد.

منبع : وسائل الشیعه، ج 10، ص 388/ بحارالانوار، ج 98، ص 76

7- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: کسى که به زیارت قبر امام حسین(علیه السلام)  نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود.

منبع : کامل الزیارات، ص 193/ بحارالانوار، ج 98، ص 4

8- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: هر کس که امام حسین (علیه السلام) را در روز عاشورا زیارت کند بهشت بر او واجب مى‏شود.

منبع : اقبال الاعمال، ص 568

9- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: کسى که شب عاشورا در کنار مرقد امام حسین (علیه السلام) سحر کند روز قیامت در حالى به پیشگاه خدا خواهد شتافت که به خونش آغشته باشد، مثل کسى که در میدان کربلا و در کنار امام حسین (علیه السلام) کشته شده باشد.

منبع : وسائل الشیعه، ج 10، ص 372

10- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: شفاى هر دردى در تربت قبر حسین (علیه السلام) است و همان است که بزرگ‌ترین داروست.

منبع : کامل الزیارات، ص 275 / وسائل الشیعه، ج 10، ص 410

11- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: سجده بر تربت امام حسین (علیه السلام) حجاب‌هاى هفتگانه را پاره مى‏کند.

منبع : مصباح التمهجد، ص 511/ بحارالانوار، ج 98، ص 135

12- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: سجده بر تربت قبر امام حسین (علیه السلام) تا زمین هفتم را نور باران مى‏کند و کسى که تسبیحى از خاک مرقد امام حسین (علیه السلام) را با خود داشته باشد، تسبیح گوى حق محسوب مى‏شود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید.

منبع : من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 268/ وسائل الشیعه، ج 3 ص 608

13- حضرت امام کاظم (علیه السلام) در ضمن حدیثى که از رحلت خویش خبر مى‏داد، فرمودند: چیزى از خاک قبر من برندارید تا به آن تبرک جویید؛ چرا که خوردن هر خاکى جز تربت جدم حسین (علیه السلام) بر ما حرام است، خداى متعال تنها تربت کربلا را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است.

منبع : جامع الاحادیث الشیعه، ج 12، ص 533

14- حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) فرمودند: کمترین ثوابى که به زائر امام حسین (علیه السلام) در کرانه فرات داده مى‏شود این است که تمام گناهان بخشوده مى‏شود. به شرط این که حق و حرمت ولایت آن حضرت را شناخته باشد.

منبع : مستدرک الوسائل، ج 10، ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص 138

15- حضرت امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند: کسى که قبر امام حسین (علیه السّلام) را در کرانه فرات زیارت کند، مثل کسى است که خدا را زیارت کرده است.

منبع : مستدرک الوسائل، ج 10، ص250؛ به نقل از کامل الزیارات.‏

16- حضرت امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند: ای پسر شبیب! اگر می خواهی برای چیزی بگریی،برای حسین بن علی (علیه السّلام) گریه کن؛ زیرا همان گونه که قوچ را سر می بُرند آن حضرت را سر بریدند و از افراد خانواده ی او هیجده مرد کشته شدند که در روی زمین نظیر نداشتند.

منبع : عیون أخبار الرِّضا(ع) 1/299

17- حضرت امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند: بر کسی چون حسین، باید گریه کنندگان بگریند؛ زیرا که گریستن بر او گناهان بزرگ را می زداید. سپس حضرت فرمودند: چون ماه محرّم می رسید کسی پدرم (علیه السّلام) را خندان نمی دید. غم و اندوه بر او چیره بود تا آنکه ده روز می گذشت. روز دهم روز سوگواری و اندوه و گریه او بود و می فرمود: این روزی است که حسین (علیه السّلام) در آن کشته شد.

منبع : وسائل الشیعه 10/394

18- حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: شیعیان ما را به زیارت قبر حسین بن علی (علیه السّلام) فرمان دهید؛ زیرا زیارت آن، روزی را زیاد می کند، عمر را دراز می گرداند و بدیها را دور می سازد.

منبع : البحار 101/4

19- حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: اگر مردم مى‏دانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین (علیه السّلام) است از شوق زیارت مى‏مردند.

منبع : ثواب الاعمال، ص 319؛ به نقل از کامل الزیارات.

20- حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: شیعیان ما را به زیارت قبر حسین بن علی (علیه السّلام) فرمان دهید؛ زیرا زیارت آن، روزی را زیاد می کند، عمر را دراز می گرداند و بدیها را دور می سازد.

منبع : البحار 101/4

وضوی امام حسین(علیه السّلام)

21- حضرت امام حسین (علیه السّلام) وقتی وضو می گرفت رنگش پریده و پاهایش می لرزید.

علت این کار را پرسیدند فرمود: سزاوار است برای کسی که در مقابل خدای با جبروت ایستاده رنگش زرد شود و پاهایش بلرزد.

منبع: جامع الاخبار،ص76

نماز کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)

22- شبی امام حسین (علیه السّلام) از خانه بیرون آمده کنار قبر جدّش رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و فرمودند: «سلام بر تو باد ای پیامبر خدا! منم حسین فرزند فاطمه، منم فرزند و فرزند و نوه ی دختری تو در میان بازماندگانی که میان امت خود جا نهادی. ای پیامبر خدا! تو بر آنان گواه باش که مرا تنها گذارده حقم را تباه ساختند و حرمتم را شکستند، این شکوه من است به تو تا (روزی که) تو را دیدار کنم.» سپس برخاست و به نماز ایستاد، پیوسته در رکوع و سجود بود.

منبع: مقتل الحسین، ج1،ص186

عبادت امام حسین(علیه السّلام) از زبان دشمنان

23- درباره ی عبادت او مورّخان و دانشمندان، مخصوصا از گروه اهل سنت سخن ها گفته اند و حتی آنها که دشمن اهل بیت بودند در امر عبادت او رأی و نظری شگفت انگیز اعلام کردند. ابن اثیر می نویسد:

حسین که خدای او از او راضی باد فردی فاضل متدین و زیاد اهل روزه و نماز و حج و صدقه بود و همه کارهای خوب از او سر می زد.

عبدالله بن زبیر که در واقع، رقیب امام حسین(علیه السّلام)، فردی منافق، مدعی خلافت رسول الله، و دلش لبریز از کینه ی اهل بیت بود  درباره ی عبادت حسین(علیه السّلام) می گفت: او فردی بسیار شب خیز برای عبادت و بسیار روزه دار در روزها بود. و آن روز که خبر شهادت او را شنید، شاید از یک نظر خوشحال شد که رقیبی از سر راه او برداشته شد، ولی از طرف دیگر گفت: «به خدا قسم او را کشتند، در حالی که او را شب ها برای عبادت قیامی بس طولانی بود و بسیاری از روزها روزه می داشت.»

عقّاد، دانشمند و نویسنده ی متأخر در کتاب خود به نام ابوالشهداء ( پدر یا سالار شهیدان) می نویسد: او اهل نماز بود. علاوه بر نماز های واجب نمازهای مستحبی بسیار می گزارد، زیاده روزه مستحبی می گرفت، همه ساله به حج خانه خدا می رفت مگر وقتی که به ناچار از او ترک می شد. و نمونه ی این سخنان در تاریخ زندگی او زیاد نوشته شده است.

منبع: در مکتب مهتر شهیدان،ص143

انفاق بعد از نماز

24- یک شب گدایی در خانه ی حسین را به صدا در آورد و با خود گفت: « آنکه به تو امید داشته باشد، ناامید بر نگردد.»

حضرت امام حسین(علیه السّلام) که در محراب خود مشغول نماز بود، با شنیدن صدای در، نمازش را کوتاه کرد و به پایان برد، آنگاه در را باز کرد. فقیری ژنده پوش و ضعیف را دید. به خانه برگشت و دو هزار درهم، که خرجی خانواده و خدمتکارها بود، به همراه دو دست لباس خودش را به او داد. با این حال از ناچیز بودن آنها نیز غذرخواهی کرد.

منبع: نفثة المصور، شیخ عباس قمی.

چهار نوع نماز عاشقانه

25- امام حسین (علیه السّلام) نماز را به راستی به صورت بی نظیری به پا داشت به گونه ای که مخصوص او بود و نه دیگری، در شبانه روز جاودانه عاشورا آن حضرت چهار نوع نماز خواند.

1- نماز وداع و آن نمازی بود که شب عاشورا پس از به تاخیر افکندن پیکار و مهلت خواستنش از دشمن به پا داشت.

2- نماز نیمروزی که به صورت نماز خوف به سبک ویژه ای جز نمازهای خوفی که در منزلگاه «عسفان» و «ذات الرقاع» و «بطن النخل» خواند، به پا داشت که در آن برخی از یاران پاکباخته اش هدف تیرهای دشمن کینه توز و تجاوزکار قرار گرفته، به شهادت رسیدند.

3- روح و جان نماز را با آوردن اسرار و افعال و چگونگی و کلمات آن به صورت تمام عیار به پا داشت.

4- و نماز مخصوصی که تکبیرة الاحرام، قرائت، رکوع، سجود، تشهد و سلام ویژه ای داشت. نمازی که تکبیر آن را به هنگام فرود آمدن از مرکب سر داد و قیام آن را به هنگامی که پس از افتادن بر خاک به روی پای خویش ایستاد به جا آورد و رکوع آن را به هنگامی که از شدت زخم و خونریزی بر خاک می افتاد و برمی خاست انجام داد و قنوت آن را با آخرین دعای روح بخش و آخرین نیایش ملکوتی اش در واپسین دقایق زندگی زمزمه کرد که: « خدای من! ای خدایی که مقامت بس والا و بلند مرتبه است و خشم و غضبت بر بیدادگران بسیار شدید، نیرویت از هر نیرویی بالاتر است. ای خدایی که از تمامی مخلوقات بی نیازی. و در کبریا و عظمت فراگیر. و به آنچه بخواهی توانا. بار خدایا! ما خاندان و فرزندان پیامبر محبوب و برگزیده تو هستیم که اینان با ما از راه فریب و حیله وارد شدند و دست از یاری ما کشیدند و ما را که برای حق و عدالت به پا خاستیم به شهادت رساندند.» و سجده آن را با نهادن چهره پرفروغش بر خاک گلگون کربلا انجام داد و تشهد و سلام آن را با خروج روح بلندش از پیکر غرق به خونش ادا کرد و بالاخره سر از سجده نماز برداشتن را، با اوج گرفتن سربریده اش بر فراز نیزه ها و تعقیب نمازش را هم با برخی دعاها و اذکار و سوره مبارکه کهف که از فراز نیزه ها تلاوت کرده، به گوش ها می رساند.

منبع:بحارالانوار،ج45،ص121 و 188

نماز، محبوب حسین(علیه السّلام)

26- نمازگزار باید اسرار نماز را دوست داشته باشد، دوست نماز باشد، نه نمازخوان باشد. حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) به ابوالفضل(علیه السّلام) فرمودند: « به این قوم بگو امشب را که عاشورا است به من مهلت بدهند برای اینکه خدای سبحان می داند انی اُحِبُّ الصَّلوةَ لَه؛(1) که من نماز را برای رضای خدا دوست دارم، نماز محبوب من است، من نماز را دوست دارم و می خواهم از دوستم وداع کنم.»

از امام سجاد(علیه السّلام) بیان شده: « اِذا صَلَّیتَ صَلِّ صَلوةَ مودّع»(2) وقتی نماز می خوانید مثل آن کسی باشید که می خواهد نماز را وداع کند زیرا ممکن است اجل نگذارد به نماز بعدی برسید.

با توجه به این نکته که ائمه(علیهما السّلام) الگوهای پایدار و مبین عبادت می باشند توصیه های اینان در همیشه ی تاریخ اسلام چراغی فرا راه مسلمین خواهد بود تا در لحظات کامیابی و ناکامی شدت و صحت، سرّا و ضرّا، همواره خداوند را به یاد داشته و ختم تمامی امور را منوط به رای و مصلحت پروردگار ببینند و خدای متعال را حاضر و ناظر بر کلیه ی عمال بدانند. با عنایت به این مساله در می یابیم که چگونه است که عابدترین عابدان عصر سلطه ی اموی حضرت (علیه السّلام) وقتی نماز می خواند با آن همه مقامات معنوی چنان در پیشگاه ذات اقدس الهی حاضر می گردد که گویی این آخرین نماز اوست.

(1): مقتل الحسین،مقرم،ص256

(2): شیخ صدوق، ص44

شب معراج

27- در عصر تاسوعا، لشکر عمر سعد طبق دستور عبیدالله زیاد حمله کردند. و همان شبانه می خواستند با حسین(علیه السّلام) بجنگند، حسین به وسیله ی برادرش ابوالفضل العباس(علیه السّلام) از اینها می خواهد که یک شب را مهلت بدهند، می گوید: برادر جان به اینها بگو همین امشب را به ما مهلت بدهند. من فردا می جنگم من اهل تسلیم نیستم، می جنگم اما یک امشب را به ما مهلت بدهند فردا (وقت غروب بود) بعد برای اینکه گمان نکنند که حسین می خواهد دفع الوقت بکند این جمله را گفت: برادر! خدا خودش می داند که من مناجات با او را دوست دارم. من می خواهم امشب را به عنوان شب آخر عمرم با خدای خودم مناجات بکنم و شب توبه و استغفار خود قرار بدهم. آن شب عاشورا اگر بدانید چه شبی بود! معراج بود یک دنیا شادی و بهجت و مسرّت حکمفرما بود. در آن شب خودشان را پاکیزه می کردند، خیمه ای بود به نام خیمه تنظیف کسی داخل خیمه بود و دو نفر دیگر بیرون خیمه ایستاده و نوبت گرفته بودند. یکی از آنها که ظاهرا بریر است با دیگری شوخی و مزاح می کرد دیگری به او گفت: امشب شب مزاح نیست! او گفت اساسا من اهل مزاح نیستم؛ ولی امشب شب مزاح است. وقتی دیگران آمدند این توابین و مستغفرین را دیدند می دانید درباره شان چه گفتند؟ پس از آنکه از کنار خیمه های حسین(علیه السّلام) گذشتند گفتند( دشمن این حرف را می گوید) : لَهُم دَوِیُّ کَدَوِیِّ النَّحلِ ما بَینِ راکِعِ وَ ساجِدِ.(1)

مثل اینکه انسان از کنار کندوی زنبور عسل گذشته باشد صدای زمزمه زنبورها چگونه بلند است؟

این صدای زمزمه حسین و اصحابش به ذکر و دعا و نماز و استغفار اینگونه بلند بود.

امام حسین(علیه السّلام) می گوید: من امشب را می خواهم شب توبه و استغفار خودم قرار بدهم (می خواهد شب معراج خودش قرار بدهد) آن وقت آیا ما نیازی به توبه نداریم؟ آنها نیاز دارند و ما نیازی نداریم؟! با این وضع به سر برد با حال عبادت به سر برد به کارهای خود و اهل بیتش رسیدگی کرد و در آن شب بود که خطابه ای غرّا را برای اصحاب خودش قرائت کرد.(2)

(1): دمع السجوم، ص118

(2): گفتارهای معنوی،ص130

تا صبح در حال عبادت

28- «ضحاک بن عبدالله» می گوید: شب عاشورا امام حسین(علیه السّلام) و یارانش تا صبح در حال نماز و استغفار و دعا و زاری بودند.

منبع: نفس المهموم،ص104

موذن امام

29- پس از محبت و پذیرایی امام از حر و سپاهیان او و استراحت مختصر حرّ، موقع ظهر و وقت نماز فرا رسید امام به «حجاج بن مسروق» موذن مخصوصش فرمود: « اَذِّن یَرحَمُکَ اللهُ وَ اَقِم لِلصَّلوةِ نُصَلِّی؛ خدا رحمت کند اذان و اقامه بگو تا نمازتان را بخوانیم.»

حجاج مشغول اذان گردید، امام به «حر» فرمود: تو نیز با نماز می خوانی یا مستقل و با سپاهیانت می خوانی؟

عرضه داشت: نه، ما هم با شما و در یک صف به نماز می ایستیم.

امام در جلو و یارانش و «حر» و سپاهیانش در پشت سر آن حضرت ایستادند و نماز ظهر را با آن حضرت به جای اوردند.

(1): سخنان حسین بن علی7،ص101

اولین شهید نماز در جبهه کربلا

30- عموم مورخین گفته اند که: سعید بن عبدالله حنفی، سینه و سر و صورت خود را سپر آن حضرت و یاران او قرار داد تا نماز بخوانند و چون زخم ها بر بدن او فراوان شد و نتوانست روی پای خود بایستد بر زمین افتاد و در حالی که می گفت: « خدایا! ایشان را همانند قوم عاد و ثمود از رحمت خویش دور گردان و پیامبرت را از طرف من درود فرست و این درد و زخمی را که به من رسید به او ابلاغ فرما؛ که هدف من در این کار یاری فرزند پیامبر تو بود.» آنگاه روی خود را به سوی امام حسین (علیه السّلام) کرد و عرض کرد: «آیا به عهد خود وفا کردم؟» امام حسین(علیه السّلام) فرمودند: « آری! تو در بهشت پیش روی من هستی.» به دنبال این سخن بود که روح از بدن او پرواز کرد و در بدن او سیزده تیر مشاهده کردند و این غیر از زخم ها و ضربه های دیگری بود که بر او وارد شده بود. رضوان الله و سلامه و برکاته علیه و علی من استشهد معه.

منبع: زندگانی امام حسین، سید هاشم محلاتی،433

نماز خوف در صحرای کربلا

31- نماز خوف مثل نماز مسافر دو رکعت است نه چهار رکعت. یعنی انسان اگر در وطن هم باشد باز باید دو رکعت بخواند، برای اینکه مجال نیست و در آنجا باید مختصر خواند، چون اگر همه به نماز بایستند وضع دفاعی شان به هم می خورد. سربازان موظف هستند در حال نماز نیمی در مقابل دشمن بایستند و نیمی به امام جماعت اقتدا کنند امام جماعت یک رکعت را که خواند صبر می کند تا آنها رکعت دیگرشان را بخوانند بعد آنها می روند پست را از رفقای خودشان می گیرند در حالی که امام همینطور منتظر نشسته یا ایستاده است سربازان دیگر می آیند و نمازشان را با رکعت دوم امام می خوانند. حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) چنین نماز خوفی خواند، ولی وضع ابا عبدالله(علیه السّلام) یک وضع خاصی بود؛ زیرا چندان از دشمن دور نبودند. لهذا آن عده ای که می خواستند دفاع کنند نزدیک اباعبدالله ایستاده بودند و دشمن بی حیای بی شرم حتی در این لحظه هم آنها را راحت نگذاشت در حالی که اباعبدالله مشغول نماز بود دشمن شروع به تیراندازی کرد، دو نوع تیر اندازی هم تیر زبان که یکی فریاد کرد: حسین!  نماز نخوان، نماز تو فایده ای ندارد! تو بر پیشوای زمان خودت یزید، یاغی هستی، لذا نماز تو قبول نیست!

و هم تیرهایی که از کمان های معمولی شان پرتاب می کردند یکی دو نفر از صحابه ابا عبدالله که خودشان را برای ایشان سپر قرار داده بودند روی خاک افتادند. یکی از آنها سعید بن عبدالله حنفی به حالی افتاد که وقتی نماز ابا عبدالله تمام شد دیگر نزدیک جان دادنش بود، آقا خودشان را به بالین او رساندند وقتی به بالین او رسیدند او جمله ی عجیبی گفت، عرض کرد: یا ابا عبدالله! اَوَفَیتُ؟ آیا من حق وقا را به جا آوردم؟ مثل اینکه هنوز هم فکر می کرد که حق حسین آنقدر  بزرگ و بالاست که این مقدار فداکاری هم شاید کافی نباشد این بود نماز اباعبدالله در صحرای کربلا.

(1): گفتارهای معنوی،ص 102

اقامه نماز

32- اقامه ی نماز اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز می خوانند بلکه کاری می کنند که این رابطه ی محکم با پروردگار همچنان و در همه جا برپا باشد. در زیارت نامه امام حسین (علیه السّلام) می خوانیم. «گواهی می دهم که با کشته شدنت نماز را برپا کردی.» و در زیارت مخصوص آن حضرت آمده است که سلام بر تو ای فرزند گرامی پیامبر! گواهی می دهم که تو نماز را آن چنان که حقیقت آن می باشد به پا داشتی و زکات را پرداختی و به حق و حقیقت فرا خواندی و از تباهی و ناپسندی ها نهی کردی و قرآن را چنانکه باید تلاوت نمودی و در راه خدا چنانکه شایسته بود جهاد کردی. او به راستی نماز را به صورت بی نظیری به پاداشت، به گونه ای که مخصوص او بود و نه دیگری.

منبع: بحارالانوار،ج100،ص293

امام حسین (علیه السّلام) و فرمان اذان به فرزندش

33- در روایت آمده است: هنگام ظهر فرا رسید (دو سپاه آماده شدند که به امامت امام حسین(علیه السّلام) نماز جماعت بخوانند). امام حسین (علیه السّلام) به پسرش – امام سجاد و یا حضرت علی اکبر (علیهما السّلام)– فرمود: اذان و اقامه بگو. وی اذان و اقامه گفت و سپس نماز خواندند.

نماز در روز عاشورا

34- در عصر تاسوعا، امام حسین (علیه السّلام) به برادرش عباس فرمودند: اگر بتوانی که لشگر دشمن را برگردانی و امروز جنگ نشود، چنین کن تا امشب برای پروردگارمان نماز بخوانیم؛ زیرا او می داند که من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.

منبع: لهوف،ص12

سفارش امام حسین (علیه السّلام) به خواهرش زینب

35- امام حسین (علیه السّلام) هنگام وداع در روز عاشورا به زینب کبری(علیها السّلام) فرمودند: ای زینب، خواهرم! در نماز شب مرا فراموش مکن.

منبع: زینب کبری، للنفدی، ص50

نماز ظهر عاشورا

36- بسیاری از یاران باوفای شهید کربلا، امام حسین(علیه السّلام)، به خاک و خون غلتیده و به شرف شهادت مایل آمده بودند. « ابوثمامه صیداوی» یکی از فداکاران و یاوران امام شهید (علیه السّلام)- متوجه شد که وقت نماز ظهر فرا رسیده است. بی درنگ به حضور امام حسین(علیه السّلام) شتافت و گفت: « یا ابا عبدالله! جانم فدایت باد، می بینم که این دشمنان بی دین، دست به نبردی سخت زده اند، اما به خدا سوگند من نمی گذارم تو کشته شوی، مگر این که پیش از تو به خون درغلتم! اینک دوست دارم، که این آخرین نماز ظهر را با شما به جای آورم». امام حسین(علیه السّلام)  سر به آسمان فراز کرد و چون دید هنگام نماز فرا رسیده، فرمودند: « ای ابوثمامه! از نماز یاد کردی. خداوند تو را در صف نمازگزاران قرار دهد. سپس فرمودند: از این گروه بخواه تا دست از جنگ بردارند، زیرا ما می خواهیم اقامه نماز کنیم.»

در این هنگام یکی از سربازان سپاه یزید، با صدای بلند و گستاخانه و بی شرمانه فریاد برآورد: « نماز شما مقبول درگاه خداوند نیست!» . « زهیر بن قین» و «سعید بن عبدالله» که چنین دیدند، پیش روی حضرت ایستادند، تا امام بتواند نماز ظهر را به جا آورد. آن دو بزرگوار وجود خود را سپر تیرها و نیزه ها ساختند و امام حسین (علیه السّلام)  در آن هنگامه ی خون و شمشیر، با تعداد اندکی که از یاران بی نظیرش باقی مانده بود، به اقامه ی نماز خوف پرداخت.

منبع: منتهی الامال،ج1،ص420

نماز خواند حرّ پشت سر امام حسین(علیه السّلام)

37- بعد از این که حرّ بن یزید ریاحی، جلو امام حسین (علیه السّلام) را گرفت و در جایی نگاه داشت، وقت نماز رسید. امام(علیه السّلام) خواست با یارانش نماز بخواند، حجاب بن مسروق جعفی اذان ظهر را گفت. امام قبل از نماز بین دو لشکر ایستاد رو به سپاه حرّ کرد و اتمام حجّت نمود و خطبه ای خواند. پس از اتمام خطبه و خواندن اذان ظهر، امام به حرّ فرمود: شما با اصحابت نماز بخوان و من هم با اصحاب خود. حرّ گفت: نه شما نماز بخوان و ما پشت سر شما نماز می خوانیم، هر دو سپاه به امام حسین(علیه السّلام) اقتدا کردند و نماز ظهر را خواندند. و نتیجه این نماز رستگاری حرّ و بازگشتش به سوی امام بود.

منبع: سوگنامه ی ال محمّد،ص218

هر شبانه روز هزار رکعت نماز

38- شخصی از امام زین العابدین(علیه السّلام) پرسید: چرا پدر تو امام حسین(علیه السّلام) فرزندان اندک داشت؟

امام سجاد (علیه السّلام) فرمودند: همین قدر که داشت، تعجب آور بود، زیرا پدرم در هر شبانه روزی هزار رکعت نماز می گذارد، و در شب عاشورا امام حسین(علیه السّلام) و یارانش تا صبح مناجات و ناله می کردند، و زمزمه ی ناله ی آنها همچون آوای بال زنبور عسل، شنیده می شد، جمعی در رکوع و جمعی در سجده، و گروهی ایستاده و بعضی نشسته مشغول عبادت بودند. در آن شب سی و دو نفر از سپاه عمر سعد که گذارشان به خیمه های حسین(علیه السّلام) افتاد، به آن حضرت پیوستند.(1) از مناجات امام حسین(علیه السّلام) در لحظات آخر عمر است: « بر تقدیر تو صبر می کنم پروردگار من! معبودی جز تو نیست ای پناه پناه آورندگان!»(2)

(1): لهوف، سید بن طاووس،ص94

(2): اسرار الشهادة، ص423

39- حضرت امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند: کسى که قبر امام حسین (علیه السّلام) را در کرانه فرات زیارت کند، مثل کسى است که خدا را زیارت کرده است.

منبع : مستدرک الوسائل، ج 10، ص250؛ به نقل از کامل الزیارات.‏

40- حضرت امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند: ای پسر شبیب! اگر می خواهی برای چیزی بگریی،برای حسین بن علی (علیه السّلام) گریه کن؛ زیرا همان گونه که قوچ را سر می بُرند آن حضرت را سر بریدند و از افراد خانواده ی او هیجده مرد کشته شدند که در روی زمین نظیر نداشتند.

منبع : عیون أخبار الرِّضا(ع) 1/299

41- حضرت امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند: بر کسی چون حسین، باید گریه کنندگان بگریند؛ زیرا که گریستن بر او گناهان بزرگ را می زداید. سپس حضرت فرمودند: چون ماه محرّم می رسید کسی پدرم (علیه السّلام) را خندان نمی دید. غم و اندوه بر او چیره بود تا آنکه ده روز می گذشت. روز دهم روز سوگواری و اندوه و گریه او بود و می فرمود: این روزی است که حسین (علیه السّلام) در آن کشته شد.

منبع : وسائل الشیعه 10/394

42- حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: شیعیان ما را به زیارت قبر حسین بن علی (علیه السّلام) فرمان دهید؛ زیرا زیارت آن، روزی را زیاد می کند، عمر را دراز می گرداند و بدیها را دور می سازد.

منبع : البحار 101/4

43- حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: اگر مردم مى‏دانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین (علیه السّلام) است از شوق زیارت مى‏مردند.

منبع : ثواب الاعمال، ص 319؛ به نقل از کامل الزیارات.

44- حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: شیعیان ما را به زیارت قبر حسین بن علی (علیه السّلام) فرمان دهید؛ زیرا زیارت آن، روزی را زیاد می کند، عمر را دراز می گرداند و بدیها را دور می سازد.

منبع : البحار 101/4

 

www.ez12.persianblog.ir

با تشکر از انتخاب شما


حدیث هایی در مورد قضا و قدر

 

 

رضا به قضا

1- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: انسان حریص از دو خصلت محروم و ملازم دو خصلت است: چون قانع نیست از آسایش و راحت محروم است و چون به قضاء الهی راضی نیست فاقد یقین است.

منبع: سفینه،(( حرص)) ص 244

2- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: به راستی داناترین مردم به خدا راضی تر آنان است به قضا خدا عزوجل.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 191

3- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: در آنچه خدا عزو جل به موسی بن عمران وحی کرد این بود که: ای موسی بن عمران، من هیچ آفریده را نیافریدم که نزد من محبوبتر باشد از بنده ی مومنم، به راستی من او را گرفتار می کنم برای آنچه که خیر او است و عافیت می دهم برای آنچه که خیر او است و آنچه برای او بد است از او دریغ می دارم باز هم برای آنچه که خیر او است، من داناترم بدانچه بنده ی من بدان اصلاح می شود، باید بر بلای من صبر کند و به نعمت های من شکر کند و باید راضی به قضای من باشد تا او را نزد خود در شمار صدیقان نویسم وقتی به رضای من کار کند و امر مرا اطاعت کند.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 195

4- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: من در شگفتم از مرد مسلمان، خدا عزوجل چیزی برای او مقدر نکند جز این که خیر او است و اگر با مقراض او را ببرند و تیکه تیکه کنند خیر او است و اگر مشارق و مغارب را هم مالک شود، خیر او است.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 197

5- حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: سزاوارترین خلق خدا که تسلیم شود بدانچه خدا مقدر کرده است، کسی است که خدا عزوجل را شناخته، هر که راضی به قضا است قضا بر سر او بیاید و خدا اجر بزرگ به او بدهد و هر که بدخواه قضا است قضا بر او بگذرد و خدا اجر او را ساقط کند.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 197

6- حضرت حسن بن علی (علیه السّلام) به عبد الله بن جعفر برخورد و به او فرمودند: ای عبدالله، چگونه مومن، مومن باشد با این که از قسمت مقدر خشمگین است و خود را زبون یابد با این که خدا بر او چنین حکمی کرده است، من ضامنم که هر که در پندار دلش جز رضا نباشد به درگاه خدا هر دعا کند مستجاب شود.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 197

7- ابن سنان از کسی که نامش را برد از حضرت امام صادق (علیه السّلام) گوید: به آن حضرت گفتم : چگونه مومن بداند که مومن است ؟ فرمودند: با تسلیم در برابر خدا و رضا بدانچه بر او وارد آید از مایه ی شادی یا خشم.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 199

جبر و اختیار

8- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: مردم در کارهای خود نه مجبور و بی اختیارند و نه تمام اختیار و اراده به آنان تفویض شده است، بلکه کارهایی را که انجام می دهند در یک حد وسطی بین جبر و اختیار قرار دارد.

منبع: کافی1،ص160و159

9- از حضرت امام جعفر بن محمد (علیه السّلام) سوال شد آیا مردم در اعمال خود مجبورند یا مختار. فرمودند: نه جبر است نه اختیار، بلکه منزلی است بین این دو و حق در همان منزل است. درک این مرحله ی وسط تنها درخور عالِم است یا کسی که عالِم آن را به وی آموخته باشد.

منبع: کافی1،ص160و159

10- حضرت امام رضا(علیه السّلام) در ضمن حدیثی به این مطلب تصریح فرموده اند. راوی سوال می کند: معنی امر بین امرین چیست؟ فرمودند: وجود آزادی در انسان که می تواند به راه اطاعت اوامر حق و اجتناب از گناه برود. عرض کرد آیا خداوند در اعمال مردم اراده و مشیتی دارد؟ فرمودند: اراده و مشیت خداوند در طاعات و خوبیها، امر به طاعات و راضی بودن به وقوع طاعات و کمک در به جا آوردن طاعات است. اراده و مشیت خداوند در گناهان و بدیها، نهی از گناه و غضب در ارتکاب گناه و کمک نکردن در به جا آوردن گناه است. عرض کرد آیا خداوند در افعال مردم قضا و مقدری دارد؟ فرمودند: بلی، هیچ خوب و بدی را مردم به جا نمی آورند مگر اینکه برای خداوند نسبت به آنان قضایی است. پرسید این قضا  چیست؟ فرمودند: حکم خداوند به آنچه مردم در کارهای خود استحقاق پاداش یا عذاب در دنیا و آخرت دارند. حضرت امام رضا(علیه السّلام) تمام اعمال خوب و بد مردم را در کمال صراحت مستند به قضاء الهی می کند. قضای خدا در اعمال بشر آزادی بشر است، همان آزادی و اختیاری که در اطاعت، او را مستحق پاداش و در گناه، مستحق مجازات می کند.

منبع: بحار،ج3،ص5

11- ابن ابی نصر می گوید: به حضرت امام رضا(علیه السّلام) عرض کردم بعضی از اصحاب ما قائل به جبر و بعضی قائل به اختیار هستند و درخواست داشت که حضرت رضا حق مطلب را بیان کند. دستور داد بنویس به نام خداوند بخشنده ی مهربان، امام سجاد (علیه السّلام) از حضرت باریتعالی نقل کرده که فرموده است: ای فرزند آدم تو با مشیت و خواست من دارای اراده و مشیت هستی، تو با نیرویی که از من داری واجبات مرا به جا می آوری، تو با نعمت من قوت و توان معصیت مرا پیدا کرده ای.

منبع: کافی1،ص159

12- حضرت امام علی (علیه السّلام) از دیوار مایلی که خطر خراب شدن داشت به طرف دیگر رفت. شخصی عرض کرد یا امیرالمومنین، از قضاء خداوند فرار می کنی؟ فرمودند: از قضاء خدا به قدر خدا می گریزم.

توضیح بیشتر در مورد حدیث:علی (علیه السّلام) فرار از دیوار خراب را قدر خدا می داند، زیرا خداوند مقدر فرموده بشر آزاد باشد، می تواند با اختیار خود بایستد و دیوار بر سرش خراب شود و می تواند با اختیار خود از محیط خطر خارج شود. در هر حال هر دو صورت قضا و قدر الهی است.

منبع: بحار،ج3،ص33

13- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: اگر خدا می خواست می توانست جهان را در مدتی کمتر از یک چشم بر هم زدن بیافریند. ولی نخواست و عالم را تدریجا آفرید و این ساختمان تدریجی را از طرفی برای مردان خدا و امناء وحی خود مثالی قرار داد که در ساختن افکار ایمانی و اخلاقی جامعه راه مدارا و ملائمت در پیش گیرند تا پیروزی بدست آورند، و از طرف دیگر آن را حجتی قاطع و الزام آور برای مردمی قرار داد که می گویند چرا خداوند در یک لحظه و به طور دفعی همه ی مردم را مومن و با اخلاق نمی سازد؟ زیرا قضا قطعی باری تعالی اینستکه موجودات تدریجا به کمال لایق خود برسند، همانطور که خداوند کاخ هستی را تدریجا و در مدت شش روز آفرید.

منبع: بحار14،ص2

14- حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: ایمان چهار رکن دارد: راضی بودن به قضای الهی، توکل بر خداوند، سپردن کار به خدا، و تسلیم در برابر فرمان خداوند.

منبع :الکافی ٢/۵۶

 

www.ez12.persianblog.ir

با تشکر از انتخاب شما


حدیث هایی در مورد سلامتی

 

سلامت مزاج

1- رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: بیشتر مردم درباره ی دو خصلت دچار گمراهی و ضلالت هستند. یکی در مورد سلامت و صحت و آن دیگر در امر فراغت و بیکاری.

منبع: روضه ی کافی،ص152

2- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: دو چز است که قدر و قیمتشان را نمی شناسد مگر کسی که آن دو را از دست داده باشد، یکی جوانی و دیگری تندرستی و عافیت است.

منبع: غررالحکم،ص449

3- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: آنکس که محبت انواع مختلف غذاها را در دل می نشاند، میوه های گوناگون بیماری ها را از آن می چیند.

منبع: فهرست غرر،ص14

4- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: کسی که در خوردن غذاها پاکیزگی را مراعات می کند، غذا را به خوبی می جود، با داشتن اشتها از طعام دست می کشد، و تخلیه ی روده را موقعیکه آماده می شود به تعویق نمی اندازد، شایسته است همیشه سالم باشد و جز به مرض موت دچار بیماری دیگری نشود.

منبع: مکارم الاخلاق،ص76

5- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: کمتر خوردن مانع بسیاری از بیماری های جسم می شود.

منبع: فهرست غرر،ص13و14

6- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: پرخوری و پرخوابی باعث فساد و تباهی مزاج و مایه ی جلب عوارض زیان بار است.

منبع: فهرست غرر،ص13و14

7- رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: کسی که می خواهد در این جهان ناپایدار باقی بماند و با عمر طبیعی زیست کند چند نکته را مراعات نماید: هر روز صبح به قدر کافی غذا بخورد و کفشی بپوشد که پا را نزند و با آن به راحتی راه برود، لباس سبک در برکند که خسته نشود، و عمل جنسی را تقلیل دهد و کمتر با زنان بیامیزد.

منبع: وسائل، ابواب مقدمات النکاح، باب107

8- حضرت امام رضا (علیه السّلام) فرموده اند: هیچ دوایی نیست مگر آنکه مرض را تهییج می کند و عارضه ای را به وجود می آورد. بهترین و مطمئن ترین راه علاج، استفاده از مواد متنوع غذاییست که خالق جهان در دامن طبیعت برای بشر مهیا فرموده اند.

منبع: روضه ی کافی،ص273

9- حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) فرموده اند: پرهیز رأس داروها است و معده لانه ی بیماریها.

منبع: سفینه،ج1،((حم))،ص345

10- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: پنج چیز است که هر کس یکی از آنها را نداشته باشد همواره زندگی اش ناگوار و فکرش آشفته و خاطرش پریشان باشد: نخستین آنها تندرستی است، دوم امنیت، سوم فراخی در رزق، چهارم مونس سازگار، [راوی می گوید: به امام ]عرض کردم :مونس سازگار چیست؟ فرمودند:همسر شایسته، فرزند شایسته و همنشین شایسته، و پنجم که جامع همه ی این چیزهاست، آرامش است.

منبع : البحار٧٣/١۵٨

 

www.ez12.persianblog.ir

با تشکر از انتخاب شما


حدیث هایی در مورد انصاف

 

 

اخلاق پسندیده

انصاف

1- موقعیکه حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هفت ساله شد روزی به مادرش حلیمه ی سعدیه فرمود برادرانم کجا هستند؟ جواب داد: فرزند عزیز، آنان گوسفندانی را که خداوند به برکت وجود تو به ما مرحمت کرده است به چرا می برند. طفل گفت: مادر، درباره ی من با انصاف رفتار ننمودی. مادر پرسید چرا؟ فرمودند: آیا سزاوار است که من در سایه ی خیمه باشم و شیر بنوشم و برادرانم در بیابان برابر آفتاب سوزان باشند.

منبع: بحار6،ص88

2- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: خویشتن را با فضایل اخلاقی و ملکات انسانی بیارایید، از ستم خودداری کنید، به حق و درستی رفتار نمایید و با قضاوت وجدانی خود نسبت به مردم منصف باشید.

منبع: غررالحکم،ص 352

3- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: روابط برادرانه با وجود انصاف و رفتار منصفانه قابل بقاء و دوام است.

منبع: مستدرک، جلد2، ص 308

4- حضرت امام سجّاد (علیه السّلام) فرموده اند: حق رفیق این است که با او براساس تفضل و عواطف عالیه انسانی برخورد نمایی و در مواردیکه که قادر به تفضل اخلاقی نیستی باید از مرز عدل و انصاف تنزل ننمایی و موظفی که رفیقت را همواره احترام کنی همانطور که او محترمت می دارد.

منبع: تحف العقول، ص 266

5- از حضرت امام سجّاد (علیه السّلام) حدیث شده که رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در آخر خطبه ی خود فرمودند: خیر و سعادت برای کسی است که اخلاقش پسندیده و خُویَش پاک باشد، باطنش نیکو و ظاهرش خوب باشد، مازاد اموال خود را انفاق کند و از اداء سخنان زائد امساک نماید و با همه ی مردم به عدل و انصاف رفتار کند.

منبع: کافی 2ریال ص 144

6- حضرت امام صادق (علیه السّلام) از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حدیث کرده که فرموده اند: کسی که با مال خود به یاری تهیدستان می رود و با تمام مردم براساس انصاف رفتار می کند او مومن واقعی و پیرو حقیقی مکتب اسلام است.

منبع: کافی،جلد2، ص 147

7- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: سه کار است که هر کس یکی از آنها را انجام دهد خداوند بهشت را بر او واجب می گرداند: انفاق کردن در تنگدستی، خوشرویی با همه ی عالم، و انصاف داشتن.

منبع : الکافی ٢/١٠٣

 

www.ez12.persianblog.ir

با تشکر از انتخاب شما


حدیث هایی در مورد باطن

 

 

1- حضرت امام علی (علیه السّلام) همواره این درس را به پیروان خود می داد که لازم است هر انسانی در باطن خود نسبت به مردم دارای دو احساس باشد: یکی احتیاج به آنها و دیگری بی نیازی از آنها. احساس احتیاج را با سخنان نرم و روی گشاده ی خود آشکار کند، و بی نیازی خویش را به وسیله ی اجتناب از زبونی و حفظ شرافت شخصی خود ظاهر سازد.

منبع: کافی جلد 2 ص 149

2- حضرت امام علی (علیه السّلام) می فرمودند: اولین ظهور ایمان در قلب آدمی روشنایی کوچک و محدودی است ولی در پرتو اعمال شایسته و در اثر تکرار کارهای پسندیده رفته رفته آن فروغ کوچک، بزرگ می شود و سرانجام، شعاع نورانیش آنقدر وسیع می گردد که همه ی قلب را فرا می گیرد و تمام ضمیر باطن را روشن و منور می کند.

منبع: محجة البیضاء،ج1،ص277

3- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: فساد ظاهر ناشی از فاسد بودن باطن است و کسی که سرشت و باطن خویش را اصلاح کند، خداوند ظاهر او را اصلاح خواهد نمود.

منبع: عبدالرزاق گیلانی: مصباح الشّریعه، ترجمه جلال الدین اُرموی،ص446. نهج البلاغه،خ154

 

www.ez12.persianblog.ir

با تشکر از انتخاب شما


حدیث هایی در مورد ایمان

 

 

عقیده به خدا

1- محققاً کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست و استقامت کردند، نه بیمی بر آنهاست و نه غمگین می شوند.

منبع: سوره ی احقاف،13

2- حضرت امام صادق (علیه السّلام) رشته ی مطمئن و ناگسستنی را که در قرآن آمده ((فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی.))(لقمان،22) ایمان به یگانگی خداوند بزرگ تفسیر فرموده اند.

منبع: کافی،ج2،ص14

3- روای از حضرت امام صادق (علیه السّلام) سوال می کند: مقصود از سکینه و آرامشی که خداوند بر قلب مومنین اضافه فرموده است چیست؟ فرمودند: ایمان است. عرض کرد: روحی که خداوند مسلمین را به آن تأیید کرده است چیست؟ فرمودند: ایمان است. مراد از کلمه ی تقوا چیست؟ فرمودند: ایمان است.

منبع: کافی،ج2،ص14-15

4- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: علم مایه ی زندگی و حیات است و ایمان باعث رستگاری و نجات.

منبع: فهرست غرر،ص263

5- حضرت رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: در گروه مومنان، کاملترین فرد از جهت ایمان آن کسی است که اخلاقش از دیگران بهتر است و نسبت به خانواده ی خود بیشتر مهر و مدارا کند.

منبع: محجة البیضاء،ج3،ص98

6- حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) روایت شده که فرمودند: خوشبخت، انسان با ایمانی است که برای گذراندن زندگی درآمد کافی داشته باشد.

منبع: بحار15،قسمت2،ص236

7- حضرت رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: آنکس که به خدا و روز جزا ایمان دارد البته باید به عهد و پیمان وفادار باشد.

منبع: کافی،ج2،ص263-264

8- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: سرآغاز ایمان، تخلق به اخلاق حمیده و خودآرایی به زیور راستی است.

منبع: فهرست غرر،ص94

9- موقعی که یوسف را از چاه، خارج کردند و به غلامی معامله نمودند یکی از حضار، به وضع کودک دقت کرد و از روی رأفت و مهربانی گفت: نسبت به این طفل غریب، نیکی کنید. یوسف که این جمله را شنید با اطمینان خاطر و آرامش روان، گفت: آنکس که با خدا است گرفتار غربت و تنهایی نیست.

منبع: مجموعه ی ورام،ج1،ص33

10- حلیه ی سعدیه دایه ی حضرت رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)می گوید: وقتی حضرت ده ساله شد روزی به من گفت: مادر، روزها برادرانم کجا می روند؟ جواب داد: گوسفندان را به صحرا می برند. گفت: برای چه مرا با خود همراه نمی برند؟ مادر گفت: مائلی بروی؟ جواب داد: بلی. صبح فردا پیغمبر را شست و شو کرد، به موهایش روغن زد، به چشمانش سرمه کشید و یک مهره را از گردن کند و گفت: مادر، خدای من که همواره با من است نگهدار و حافظ من است. ایمان به خداوند است که طفل سه ساله ای را این چنین آزاد و نیرومند بار می آورد.

منبع: بحار،ج6،ص92

11- حضرت امام علی (علیه السّلام) می فرمودند: اولین ظهور ایمان در قلب آدمی روشنایی کوچک و محدودی است ولی در پرتو اعمال شایسته و در اثر تکرار کارهای پسندیده رفته رفته آن فروغ کوچک، بزرگ می شود و سرانجام، شعاع نورانیش آنقدر وسیع می گردد که همه ی قلب را فرا می گیرد و تمام ضمیر باطن را روشن و منور می کند.

منبع: محجة البیضاء،ج1،ص277

12- حضرت امام علی (علیه السّلام) در ضمن بیان صفات مردان با ایمان فرموده اند: اینان اخلاقی هموار و ملائم و طبیعتی نرم و متواضع دارند و روانشان از سنگ سخت محکمتر است و در رفتار با مردم از بندگان زر خرید، افتاده تر و خاضع تر.

منبع: نهج البلاغه،فیض،ص134

13- حضرت امام باقر (علیه السّلام)فرموده اند: پیروان اسلام در پرتو معرفت واقعی و درک حقایق علمی روایات، می توانند به عالیترین مدارج ایمان نائل شوند.

منبع: بحار،ج1،ص118

آفتهای ایمان

14- حضرت امام باقر (علیه السّلام)فرموده اند: حسد ایمان را می خورد و نابود می کند همانطور که آتش هیزم را.

منبع: کافی2،ص306

15- حضرت امام باقر (علیه السّلام)فرموده اند: دروغگویی مایه ی ویرانی ایمان است.

منبع:کافی،ج2،ص339-340

16- حضرت امام علی (علیه السّلام)فرموده اند: هیچکس لذت ایمان را درک نمی کند مگر وقتی که دروغ را به کلی ترک گوید خواه شوخی یا جدی.

منبع: کافی،ج2،ص339-340

17- حضرت امام صادق (علیه السّلام)فرموده اند: ایمان ندارد آنکس که شرم و حیا ندارد.

منبع: کافی،ج2،ص106

18- حضرت امام رضا (علیه السّلام)فرموده اند: حیا، بخشی از ایمان است.

منبع: مسند،ج1،ص281

19- حضرت امام رضا (علیه السّلام)فرموده اند: ایمان، عقیده ی قلبی است و اقرار با زبان و عمل [ به وظیفه ی بندگی] با بدن است.

منبع: مسند،ج1،ص259

20- حضرت امام صادق (علیه السّلام) گویند که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به اصحابش فرمودند: کدام یک از حلقه های ایمان محکم ترند؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند و برخی گفتند: نماز و برخی گفتند : زکات و بعضی از آنها گفتند: روزه و بعضی گفتند که: آن حج است و عمره و بعضی گفتند :جهاد است ، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند : برای آنچه گفتید : فضیلتی است و آنکه من پرسیدم نیست ولی محکمتر حلقه ی ایمان، دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خدا و مهرورزی با دوستان خدا و بی زاری از دشمنان خدا است.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 379

21- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: از محکمترین حلقه های ایمان این است که، دوست داری برای خدا و دشمن داری برای خدا و عطا کنی در راه خدا و دریغ داری در راه خدا.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 375

22- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند : هر که برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمن دارد و برای خدا ببخشد، او از کسانی است که ایمانش کامل است.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 375

23- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: چهار مورد است که هر که آنها را دارد ،ایمانش کامل است و اگر از فرق سر تا پایش پر از گناه باشد، او را نکاهد، فرمودند: آنها راستگویی و رد امانت و حیا و حسن خلق است.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 305

24- حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: راستی برای هر چیزی قفلی است، و قفل ایمان نرمش است.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 357

25- حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: هر که را نرمش بهره دادند، ایمانش بهره دادند.

منبع : اصول کافی جلد 4، ص 357

دعوت خانواده به ایمان

26- سلیمان بن خالد، گوید: به حضرت امام صادق (علیه السّلام) گفت: به راستی من خاندانی دارم که از من می شنوند، آنها را به مذهب شیعه دعوت کنم؟ فرمودند: آری، به راستی خدا عزوجل در قرآن می فرماید: (( ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده ی خویش را از آتشی که هیزم آن، مردم و سنگ هاست حفظ کنید...))(تحریم-6)

منبع:اصول کافی ،ج4،ص 627

27- حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: مرد با ایمان در برابر طوفان حوادث مانند خوشه ی رسیده است که وقتی باد می وزد روی زمین خم می شود و چون باد ایستاد دوباره به پا می ایستد و با این روش خویشتن را با وقایع تطبیق می دهد و از شر حوادث مصون می ماند ولی کافر تیره عقل مانند درخت صنوبر، ندانسته و نابجا در مقابل طوفان مقاومت می کند و سرانجام بر اثر فشار ریشه کن می شود.

منبع: تفسیر روح البیان4،ص356

 

28- مردی به حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مومن زنا می کند؟ فرمودند: ممکن است. گفت: مومن دزدی می کند؟ فرمودند: ممکن است. گفت یا رسول الله: مومن دروغ می گوید؟ فرمودند: نه، خداوند در قرآن فرموده اند: کسی با دروغ افترا می بندد که ایمان نداشته باشد.

منبع:سفینه(کذب)ص 473

29- حضرت امام صادق(علیه السّلام) از حضرت امام علی (علیه السّلام) حدیث کرده اند، که فرمودند: مرد با ایمان شایسته ی دوستی و الفت است، کسیکه خود با مردم دوستی نمی کند و مردم نیز او را لایق دوستی نمی دانند در وجودش خیر و خوبی یافت نمی شود.

منبع: کافی 2،ص 102 و100

30- حضرت امام صادق (علیه السّلام)فرموده اند: ایمان اقراراست تواٴم با عمل واسلام اقرار است بدون عمل.

منبع : اصول کافی

31- حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: ایمان چهار رکن دارد: راضی بودن به قضای الهی، توکل بر خداوند، سپردن کار به خدا، و تسلیم در برابر فرمان خداوند.

منبع :الکافی ٢/۵۶

32- مردی از حضرت امام صادق (علیه السّلام) پرسید، کم ترین مرتبه ی ایمان چیست؟ امام(علیه السّلام) پاسخ دادند: « اینکه آدمی به وحدانیت خدا و بندگی و رسالت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) گواهی دهد و اطاعت از حق را بپذیرد و امام زمان خود را بشناسد. هرگاه چنین کرد، او مومن است.»

منبع: محمباقر مجلسی،بحارالانوار،ج66، ص16

33- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: اگر ایمان تنها بر زبان آوردن شهادتین بود، روزه و نماز و هیچ حلال و حرامی تشریع نمی گشت.

منبع: کلینی، اصول کافی،ج2،ص33

34- پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در نصایح خویش به ابوذر می فرمایند: ای ابوذر، هیچ چیز در نزد خداوند، محبوب تر از ایمان به او و خودداری از آنچه نهی می کند، نیست.

منبع: شیخ طوسی: امالی، ص531،ح1162

35- حضرت امام صادق (علیه السّلام)فرموده اند: خداوند دنیا را هم به کسانی می دهد که دوستشان دارد و هم به کسانی که بر آنها غضبناک است، ولی ایمان را نمی دهد مگر به آنان که دوستشان می دارد.

منبع: کافی،ج2،ص215،ح4

www.ez12.persianblog.ir

با تشکر از انتخاب شما


حدیث هایی در مورد نماز

 

 

حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم)

1- نماز رسول خدا در هر منزل

در احوال پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) آمده است: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) از منزلی کوچ نکرد، مگر آن که در آن، دو رکعت نماز خواند و فرمودند: « تا این محل روز قیامت بر نماز خواندن من گواهی دهد.»

منبع: مستدرک الوسائل،ج8،ص245

2- آخرین سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)

جابربن عبدالله انصاری می گوید: « از امیرمومنان، حضرت امام علی(علیه السّلام) پرسیدند: آخرین سخنی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند، چه بود؟»

پاسخ دادند: در آخرین لحظات عمر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) آن حضرت را به سینه ام تکیه دادم، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) سر مبارکش را روی شانه ام قرار داد، و فرمودند:

[ نماز! نماز!]

منبع: المراجعات، ص 251. المراجعة 76، ش3.

3- تعلیم نماز

در روایت آمده است که: چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به پیامبری مبعوث شد، نخستین کسی که به او ایمان آورد، خدیجه بود، اندکی بعد، جبرئیل نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد تا وجوب نماز را برای او بیان کند، جبرئیل در کنار درّه ای، چشمه ای از آب گوارا آشکار ساخت و وضو گرفت و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) هم وضو را آموخت، آن گاه دو رکعت نماز خواندند، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در حالی که از این فرمان خدا بسیار خوشحال شده و شادکام بود، به خانه برگشت، و همراه خدیجه(علیه السّلام) کنار چشمه آمدند، و هر دو همان طور که جبرئیل وضو گرفته بود، وضو گرفتند، و دو رکعت نماز گزاردند، و از آن پس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و خدیجه (علیه السّلام)، پنهانی نماز می خواندند.

منبع: دلائل النبوة، ج1، ص 268

4- نماز ظهر، اولین نماز

امام محمد باقر(علیه السّلام) فرمودند: « اولین نمازی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) خواند، نماز ظهر بود.»

منبع: الاولیات(کلینی)، ص 168

5- رفع حاجت

هرگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) مشغول نماز بودند، و کسی نزد آن حضرت می رفت، نمازش را زودتر سلام می داد، و می پرسیدند: « آیا حاجتی داری؟» و آن گاه خواسته اش را بر می آورد، و دوباره به نماز می ایستاد.

منبع: المیزانفج6،ص334

6- یاری از روزه و نماز

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) هنگامی که از چیزی غمگین و اندوهناک می شد، با گرفتن روزه و خواندن نماز برای دفع آن یاری می جست.

منبع: مجموعه ورّام: 255.

7- تأثیر نماز در آینده

روایت شده جوانی از انصار در نماز جماعت با پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) شرکت می کرد، ولی کارهای زشت را نیز مرتکب می شد. به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) خبر دادند، آن حضرت فرمودند: بالاخره نمازش روزی او را نجات خواهد داد و از کارهای زشت بازش می دارد، پس مدتی نگذشت که جوان توبه کرد.

منبع: بحارالانوار، ج 82، ص 198

8- نماز، مانع عذاب

عبدالرّحمن بن سمره گفت: روزی در خدمت رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) بودم، حضرت فرمودند: من دیشب عجایبی دیدم. عرض کردم: یا رسول الله! چه دیدید؟ برای ما بیان بفرمایید، جان و اهل و اولاد ما فدای تو باد! حضرت فرمودند: دیدم مردی از امّت مرا که ملائکه عذاب او را محاصره کرده بودند در این حال نمازش آمد و مانع از عذابش شد.

منبع: مستدرک الوسائل،ج1،ص183

9- استعاذه قبل از نماز

ابوسعید خدری گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در نماز، قبل از مشغول شدن به خواندن قرائت، « اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» می گفتند.

منبع: نماز و عبادت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)،ص56

10- بلند گفتن بسم الله

امام محمد باقر(علیه السّلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) « بسم الله الرحمن الرحیم» نماز را بلند قرائت می کردند و صدایش را هنگام گفتن آن، بلند می نمودند.

منبع: رواه فی المستدرک4: 185، و تفسیر العیّاشی2: 295،سورة الاسراء

11- خمیازه در نماز

امام علی(علیه السّلام) فرمودند: هرگاه حالت خمیازه در نماز به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) دست می داد، آن حضرت دست راست خود را جلوی دهان می گرفت.

منبع: الجعفریات:36، والمستدرک5: 416

12- آداب رکوع

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) در رکوع سرش را بالا یا پایین قرار نمی داد، یعنی سر را بالاتر از بدنش قرار نمی داد، بلکه بینابین نگاه می داشت(نه خیلی بالا و نه خیلی پایین و در حالتی متوسط، که اگر آبی بر پشت بدن بریزد، وو در همان جا بماند.

منبع: بحارالانوار،ج 85، ص106

13- قنوت طولانی و بهترین نماز

در روایتی آمده است که ابوذر از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) پرسید: کدام نماز افضل است؟ فرمودند: نمازی که قنوتی طولانی داشته باشد.

منبع: بحارالانوار، ج85، ص 200

14- نماز مقابل جنازه مرد یا زن

امام علی(علیه السّلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)، هرگاه بر جنازه ای نماز می خواندند، اگر مرد بود، مقابل سینه اش و اگر زن بود، مقابل سرش می ایستاد و نماز می گزارد.

منبع: دعائم الاسلام1 : 235، و تهذیب الاحکام 3: 190

15- آداب روز جمعه

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در هر روز جمعه، قبل از اینکه برای نماز از خانه خارج شود، ناخن هایش را می گرفت و شاربش را کوتاه می کرد.

منبع: بحارالانوار89 : 358، والمستدرک6 : 46

16- نماز با عمامه

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) عمامه سیاهی داشت که آن را به سر بسته و با آن نماز می گزارد.

منبع: عوالی الائلی: باب الصلاة2: 214 و سنن النبی، ص 171

17- تشویق به نظافت

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) دو عدد پارچه بافته شده داشت که آن را فقط در حال نماز می پوشید، پیامبر، امت خود را به نظافت تشویق می فرمودند و به آن امر می کردند.

منبع: کنز الفوائد: 285 و سنن النبی، ص 173

18- سه بار مسواک

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) هر شب سه بار مسواک می زدند؛ یکبار قبل از خوابیدن، بار دوم آنگاه که برای دعا و خواندن نماز برمی خاستند و بار سوم قبل از آنکه برای نماز صبح از خانه بیرون رود.

منبع: وسائل الشیعه،ج1،ص375

19- تجدید وضو

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) برای هر نماز واجب و مستحبی تجدید وضو می کرد.

منبع: سنن النبی،ص210

20- مقدار آب وضو

ابوبصیر گوید: از امام صادق(علیه السّلام) درباره ی مقدار آب وضو، سوال نمودم.

حضرت فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) با یک مُد آب (نزدیک به ده سیر) وضو می گرفت و با یک صاع (نزدیک به سه کیلوگرم) غسل می نمود.

منبع: سنن النبی، ص 215

21- دوچیز ارزشمند

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: در دو چیز دوست ندارم کسی  به من کمک نماید: یکی وضو؛ زیرا که از اجزای نماز من است و دیگری دادن صدقه که دوست دارم آن را با دست خود به نیازمند بدهم؛ چرا که صدقه به دست خداوند بخشنده می رسد.

منبع: مکارم الاخلاق،ص51

22- آماده کردن آب وضو

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) شب هنگام آب وضوی خود را به دست خود آماده می کرد و بالای سرش می گذاشت.

منبع: مکارم الاخلاق،ص41

23- مشتاقانه منتظر نماز

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) مشتاقانه انتظار وقت نماز را می کشید و بر آن مراقبت می نمود و هنگامی که وقت نماز فرا می رسید، به مؤذن خود بلال می فرمودند: ای بلال! با اذان گفتن شادمان نما.

منبع: جامع آیات و احادیث نماز، ج1،ص252

24- نماز مغرب در اول وقت

هنگامی که وقت نماز مغرب فرا می رسید، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) هیچ کاری را بر نماز مقدم نمی داشت و در اول وقت نماز مغربش را می خواند.

25- بی بهره از شفاعت ائمه

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) در بیماری که به علت آن رحلت فرمودند: بیهوش شدند و در چند لحظه ای از بیهوشی به هوش آمدند و فرمودند: شفاعت من به کسی نمی رسد که نماز را از (اول) وقت خود به تأخیر اندازد.

منبع: بحارالانوار، ج 83،ص20

26- توقف در هنگام نماز

انس بن مالک می گوید: معمولا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در مسافرت هر کجا که وقت نماز می رسید همان جا (توقف می کرد) و نماز می گزارد.

منبع: ثواب نماز جماعت،ص38

 27- شدت خوف الهی

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در حال نماز از شدت خوف الهی، قلبش همچون دیگی  جوشان بود.

منبع: جامع الاخبار: 96.

28- تکبیر پیامبر

امام صادق(علیه السّلام) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) هنگام گفتن تکبیرةالاحرام و همچنین هنگام گفتن تکبیر برای رکوع و نیز بعد از برخاستن از رکوع، دست ها را برای گفتن تکبیر تا برابر گوش ها بلند می نمود.

29- علت ذکر رکوع و سجود

هشام بن حکم گوید: از امام  موسی بن جعفر پرسیدم: چرا در رکوع « سبحان ربی العظیم و بحمده» و در سجده « سبحان ربی الاعلی و بحمده» گفته می شود؟

امام(علیه السّلام) فرمودند: ای هشام! آنگاه که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) را به معراج بردند و او در آنجا نماز خواند، وقتی به یاد و بزرگی خداوند متعال افتاد که در آن شب دیده بود، بدنش به لرزه درآمد و بی اختیار به رکوع رفت و در همان حالت فرمود « سبحان ربی العظیم و بحمده».

و چون از رکوع برخاست به سوی حق تعالی، در مقام و جایگاهی بالاتر از حالت قبلی متوجه شد، (از ترس و عظمت حق) به سجده افتاد و فرمودند: « سبحان ربی الاعلی و بحمده» و هنگامی که این ذکر را هفت بار تکرار نمود، حالت خوف و ترس از او برطرف گردید و به همین خاطر سنّت بر آن قرار گرفت.

منبع: الصلاة،ج210

30- نوع سجده رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)

امام علی (علیه السّلام) فرمودند:

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) هنگام سجده نمودن بر کف دست های خود تکیه می نمود، و بازوهای خود را به صورت باز نگاه می داشت، به طوری که زیربغل حضرت از پشت سر دیده می شد.

منبع: الصلاة، ج 212

31- دعای پیامبر در سجده

امام صادق(علیه السّلام) فرمودند: هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) برای سجده، پیشانی بر روی خاک می نهاد، می فرمود: « اَللّهُمَّ مَغفِرَتُکَ أَوسَعُ مِن ذُنُوبی وَ رَحمَتُکَ أرجی عِندی مِن عَمَلی، فَاغفِرلی ذُنُوبی یا حَیّاً لا یَمُوتُ

خدایا! آمرزش تو از گناهان من بزرگ تر و رحمت تو نزد من امیدوارکننده تر از اعمالم می باشد، پس گناهان مرا بیامرز، ای زنده ای که مرگ و نیستی در او راهی ندارد.»

منبع: سنن النبیف ص405

32- دعای سجده

امام علی (علیه السّلام) فرمودند: دعای سجده رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) این بود: « اَللّهُمَّ لَکَ سَجدتُ وَ بِکَ آمَنتُ وَ لَکَ أَسلَمتُ، سَجَدَ وَجهی لِلَّذی خَلَقَهُ وَ صَوَّرَهُ وَشَقَّ سَمعَهُ وَ بَصَرَهُ، فَتَبارَکَ اللهُ أَحسَنُ الخالِقینَ؛ بار خدایا! برای تو سجده کردم و به تو ایمان آوردم و تسلیم تو هستم، صورتم بر روی خاک برای کسی سجده نمود که او را آفریده و تصویرش نموده و چشم و گوش برایش شکافت، پس خدا بزرگ است و او بهترین آفریدگار می باشد.»

منبع: سنن النبی، ص345

33- سجده طولانی

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) چون به (نماز مستحب) می ایستاد، (گاهی) رکوع و سجودش را به قدری طولانی می کرد، که مردم می گفتند:« او چه زمانی سر از رکوع و سجود بر می دارد؟»

منبع: المیزان، ج6،ص332

34- نماز پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)

در روایات معراجیّه آمده است که : رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) در رکعت نخست سوره حمد و توحید را قرائت کرد، و در رکعت دوم حمد و سوره قدر را.

منبع: فضایل و سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)،ص21

35- فایده نماز غفیله

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: در ساعات غفلت، نماز نافله به جای آورید، اگرچه با دو رکعت نماز کوتاه باشد، زیرا سرای بزرگواری را بر جای می نهد. گفته شد: ای فرستاده ی خدا! ساعت غفلت چه وقت است؟ فرمودند: بین نماز مغرب و عشا.

منبع: اختصاص،ص365

36- اولین نماز جماعت

امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: «نخستین جماعتی که برگزار شد، روزی بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) داشت نماز می خواند و علی بن ابی طالب امیراامومنین(علیه السّلام) همراه آن حضرت بود.»

منبع: ثواب نماز جماعت،ص23

37- تسریع در نماز جماعت

امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نماز ظهر و عصر را به جای می آورد، ناگهان دو رکعت آخر نماز را تخفیف(تسریع) دادند. اصحاب پس از نماز از حضرت سوال کردند، که آیا دستور جدید آمده؟ فرمود: برای چه؟ گفتند: چرا دو رکعت نماز را سبک تر خواندی؟ فرمود: مگر صدای فریاد گریه کودک را نمی شنوید.

منبع: وسائل الشیعه،ج5،ص369

38- نماز جماعت در سخت ترین حال

پیغمبر اکرم در حال احتضار بود. ناگهان صدای بلال، موذن مدینه به گوش رسید و اذان صبح در مدینه طنین انداز شد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) برخاستند و وضو گرفتند، دستی بر دوش امیر مومنان(علیه السّلام) و دستی بر دوش فضل بن عباس انداختند و به سختی تمام به مسجد آمدند و نماز صبح را به جماعت با مردم برگزار نمودند، و بعد از نماز به سوی خانه بازگشتند و در بستر آرمیدند.

منبع: منتهی الامال، ج1،ص76

39- هدیه الهی

پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: « جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمد! خداوند بر تو سلام رسانیده و برایت هدیه ای فرستاده که برای هیچ پیامبری نفرستاده است.» رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) سوال کردند: آن هدیه چیست؟ جبرئیل عرض کرد: « نمازهای پنج گانه را به جماعت گزاردن.» حضرت(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: « ثواب آن چیست؟» جبرئیل(علیه السّلام) گفت: « هرگاه در نماز جماعت دو نفر باشند، خداوند در نامه ی اعمالشان در مقابل هر یک رکعت، ثواب صد و پنجاه نماز را ثبت می فرماید. و اگر سه نفر باشند، برای هر رکعت، ثواب دویست و پنجاه نماز و اگر چهار نفر باشند، برای هر یک رکعت ثواب هزار و دویست نماز می نویسد... تا ده نفر و چون تعداد نمازگزاران بیش از ده نفر باشند، هرگاه تمام دریاها مرکب و درخت ها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمی توانند ثواب آن یک رکعت را بنویسند.»

منبع: تذکرةالصلوة، ص100-101

40- ذکر قنوت وتر

امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در قنوت نماز وتر، هفتاد بار ((اَستغفرُالله)) و هفت بار «هذا مقام العائذِ بک من النّار» (یعنی این جایگاه کسی است که از آتش به تو پناه آورده است.) می گفت.

منبع: وسائل الشیعه،ج4،ص610

41- مکث بعد از هر آیه

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) هنگام خواندن سوره ((قل هو الله احد)) بعد از هر آیه مکث می فرمودند.

منبع: سنن النبی،ص377

42- دعا بعد از هر نماز

انس بن مالک گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) بعد از هر نماز می فرمودند: « اَللّهُمَّ إنّی أعُوذُبِکَ مِن عِلمٍ لا یَنفَعُ وَ قَلبٍ لا یَخشَعُ وَ نَفسٍ لا تَشبَعُ وَ دُعاءٍ لا یَسمَعُ، اَللّهُمَّ إنّی أعُوذُ بِکَ مِن هؤُلاءِ الأربَعِ. بار خدایا! به تو پناه می برم. از دانشی که در آن سود و بهره ای نباشد و از دلی که خشوع نورزد و از جانی که سیر نگردد و از دعایی که به اجابت نرسد، خدایا! از این چهار چیز به تو پناه می برم.»

منبع: سنن النبی،ش843

43- دعای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) بعد از نماز صبح

امام علی (علیه السّلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) آنگاه که از نماز منصرف می شدند، پیشانی مبارک را با کف دست راست مسح می فرمود، سپس می فرمودند: « اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ لا إلهَ إلاّ أنتَ عالِمُ الغَیبِ وَالشّهادَةِ، اَللّهُمَّ أذهِب عَنَّا الهَمَّ وَالحَزَنَ وَالفِتَنَ ما ظَهَرَ مِنها وَ ما بَطَنَ؛ بار خدایا! ستایش ها همه از آن توست، خدایی جز تو که دانای غیب و آشکار هستی، نیست، بار خدایا! غم و اندوه و فتنه های آشکار و نهان را از ما دور ساز.» سپس  می فرمودند: « هر کس از امت من که این عمل را به جای آورد، هر چه از خداوند عزوجل بخواهد، به او عنایت می فرماید.»

منبع: سنن النبی،ص842

44- ذکر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) بعد از نماز صبح

امام باقر(علیه السّلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) وقتی که نماز صبح را به جا می آورد، تا هنگام طلوع خورشید، رو به قبله می نشست و مشغول ذکر خداوند می گردید و برای رسیدگی به حوائج مردم، امام علی(علیه السّلام) جلو آمده، پشت به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و رو به جمعیّت می نشست، مردم احتیاجات خود را از امام علی (علیه السّلام) سوال نموده و از حضرت جواب می گرفتند و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) اینگونه به آنها دستور داده بود.

منبع: سنن النبی،ش839

45- خشوع پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در نماز

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) هرگاه به نماز می ایستاد، صورت مبارکش از خوف خداوند متعال تغییر می کرد و دگرگون می شد.

منبع: بحارالانوار،ج84،ص248

46- نماز اول وقت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)

عایشه گوید: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) با ما و ما با وی سخن می گفتیم چون هنگام وقت نماز می رسید پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به سبب توجه به عظمت حق تعالی، چنان بود که گویی ما را نشناخته و ما او را نمی شناسیم.

منبع: محجة البیضاء،ج1،ص350

47- علاقه ی شدید پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) به نماز

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرمودند: من هرگز از نماز سیر نمی شوم.

منبع: میزان الحکمه، ج5، ص 367،امالی صدوق،ج2،ص141

48- نماز نور چشم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: همانا خدا نور چشم مرا در نماز قرار داد و آن را محبوب من نمود.

منبع: میزان الحکمه،ج5،ص367.امالی صدوق،ج2،ص141

49- خضوع رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در نماز

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) هر وقت به نماز می ایستاد، گویا جامه ای پهن شده بر روی زمین بود.

منبع: میزان الحکمه،ج5،ص381. بحارالانوار،ج84،ص248

50- ترک نماز باعث نابودی عمل

حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «مَن تَرَکَ صَلاتَهُ حَتّی تَفُوتَهُ مِن غَیرِ عُذرِ فَقَد حَبِطَ عَمَلُهُ » کسی که نمازش را بدون عذر ترک کند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است.

منبع: جامع ایات و احادیث نماز ج1،ص 270.

51- گریه در نماز

حضرت امام سجاد(علیه السّلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در نماز، آن قدر گریه می کرد که سجاده اش خیس می شد، این به خاطر خوف از خدا بود، با این که گناه هم نداشت.

منبع: سنن النبی،ص32

52- شیوه نماز رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در نماز چشمانش را رو به آسمان می کرد، وقتی آیه ی (( فی صَلاتِهم خاشِعُونَ)) نازل شد سر و چشم خود را به طرف سجده گاه پایین آورد.

منبع: بحارالانوار،ج84،ص228

53- فرمان نماز برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)

حضرت امام علی(علیه السّلام) فرمودند: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) با وجود اینکه به بهشت مژده داده شده بود، برای نماز خود را به رنج می افکند و این به خاطر فرمان خدای سبحان بود که می فرماید:

((اهل خویش را به خواندن نماز فرمان ده و خود بر انجام آن شکیبا باش)، پس آن حضرت اهل خود را به نماز فرمان می داد و خود با شکیبایی آن را انجام می رسانید.

منبع: نهج البلاغه،ص190

54- نماز هنگام سفر

حضرت علی(علیه السّلام) فرمودند: پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) هنگام حرکت به سفر دو رکعت نماز می خواند.

منبع: کنزالعمال،حدیث 17647. میزان الحکمه،ج9،ص474

55- تسبیح پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)

ای محمد برای دفع ناراحتی آنان پروردگارت را تسبیح و حمدگو؛ و از سجده کنندگان باش.

منبع: حجر/98

56- نماز برگشت از سفر

وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) از سفر مراجعت می نمود، ابتدا داخل مسجد می شد و دو رکعت نماز می خواند، سپس به خانه تشریف می بردند.

منبع: محجة البیضاء،ج4،ص76

57- یادآوری پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) برای نماز

انس بن مالک، صحابی معروف می گوید: پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) در مدت شش ماه همیشه بعد از نماز صبح، در کنار ((بیت)) فاطمه ندا در می داد که: ای اهل بیت! نماز، نماز (وقت نماز فرا رسید) و ای اهل بیت! همانا خداوند خواسته تا شما را از پلیدیها ی شرک و گناه و رذایل اخلاقی پاک نگاه دارد.

منبع: تفسیر سیوطی،ج5،ص198

59- سیره ی رسول خدا در نماز عید

سیره ی پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) این بود که: با صدای بلند تکبیر از خانه ی خود راهی نماز عید می شد.

منبع: بحارالانوار، ج91، ص198

60- رفع نگرانی با نماز

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:

پیامبر خدا، چنان بودند که چون دچار نگرانی می شدند، به نماز پناه می بردند.

منبع: تفسیر درالمنثور،ج1،ص67

61- نماز پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) در جنگ احزاب

پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) در جنگ احزاب با اشاره نماز خواند.

منبع: تفسیر نمونه، ج2،ص148

62- محبت به کودک در حال نماز

لیث بن سعد می گوید: روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) نماز جماعت می خواند و جمعی به وی اقتدا کرده بودند. حسین (علیه السّلام)، که کودک بود، در همان نزدیکی ها بود، وقتی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به سجده می رفت، حسین(علیه السّلام) آمد و به پشت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) سوار می شد و پاهایش را حرکت می داد و می گفت: «حَل... حَل» (که شتر را با تکرار این واژه می رانند) هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) می خواست سر از سجده بردارد، حسین را می گرفت و آرام به زمین می گذاشت و بلند می شد، و وقتی که به سجده می رفت، باز حسین می آمد و بر پشت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) سوار می شد و پاهایش را حرکت می داد و می گفت: « حَل... حَل»

این موضوع تا آخر نماز تکرار شد، یک نفر یهودی این منظره را می دید، به عنوان اعتراض، نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و گفت: « ای محمد! شما با کودکان به گونه ای رفتار می کنید، که ما این گونه رفتار نمی کنیم.»

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: « اگر شما به خدا و رسولش ایمان داشته باشید، به کودکان خود مهربانی می کنید و با مهر و نوازش با آنها رفتار می نمایید». یهودی از دستور مهرانگیز تربیتی اسلام و بلندنظری پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) مجذوب اسلام شد و همان دم قبول اسلام کرد، و به صف مسلمین پیوست.

منبع: مناقب،ج4،ص272 و 73

63- تأکید پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) به شرکت در نماز جماعت

حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: « پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)- طبق معمول- برای ادای نماز صبح با جماعت، وارد مسجد شد، پس از نماز به پشت سر نگاه کرد و دید عده ای از مسلمین برای نماز نیامده اند، نام آنها را به زبان آورد و فرمودند: « آیا این افراد در نماز شرکت نموده اند؟! حاضران گفتند: نه.

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: « آگاه باشید، بر افراد منافق، نمازی سخت تر از نماز عشا و نماز صبح نیست: « وَلَو عَلِمَوا اَیُّ فَضلٍ فَیهِما لأَتَوهُما وَلَو حَبواً» اگر آنها پاداش بسیار نماز صبح و عشا را با جماعت در می یافتند گرچه چهار دست و پا باشد، خود را به جماعت می رساندند.»

منبع:وسائل الشیعه،ج5،ص378

64- سجده ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در جبهه

سال دوم هجرت بود، سپاه اندک اسلام در سرزمین بدر، در برابر سپاه مجهز دشمن قرار گرفتند. صبح روز جمعه هفدهم رمضان، جنگ شروع شد، و درگیری سختی بین دو سپاه درگرفت، حمله های پی در پی و جنگ های تن به تن همچنان ادامه داشت.

حضرت علی(علیه السّلام) می فرماید: روز جنگ بدر در هنگامه ی شدید نبرد، به جستجوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) پرداختم تا ببینم او در کجاست و چه می کند؟ ناگاه وی را در گوشه ای یافتم، که سر به سجده نهاده بود و مکرر می گفت: (( یا حَیُّ یا قَیُّوم؛ ای خدای زنده! و ای خدایی که ذات پاک و تمام صفات تو، قائم به خودت می باشد.))(1)

تنها همین ذکر را می گفت، و آن قد ر این ذکر را ادامه داد، تا خداوند او را در این جنگ، پیروز ساخت. آن حضرت این درس را به ما آموخت که باید در هر حال، به خصوص در سختیها، به خدای بزرگ توجه کرد و لحظه به لحظه از او استمداد نمود.(2)

(1): این جمله از قرآن اقتباس شده و آغاز آیة الکرسی (بقره آیه 255) آمده است.

(2): تفسیر روح البیان،ص 271، داستان دوستان، ج 3،ص214

65- سریع خواندن نماز جماعت

عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) بود، ظهر فرا رسید، موذن در مسجد النبی اذان ظهر را گفت و مردم را به شرکت در نماز جماعت، با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) دعوت نمود، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) به مسجد آمد، مسلمین ازدحام کردند و صفوف نماز تشکیل شد، و نماز جماعت شروع گردید، در وسط های نماز ناگاه دیدند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) می خواهد با شتاب و عجله نماز را تمام کند.

خدایا چه شده است؟ مگر بیماری شدیدی بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) عارض گردیده؟ که او همواره به وقار و آرامش در نماز سفارش می کرد، اکنون چرا مستحبّات نماز را رعایت نمی کند، آن همه عجله برای چه؟ چرا؟ یعنی چه؟

چند لحظه نگذشت که نماز به پایان رسید، مردم به نزد آن حضرت شتافتند، احوال پرسیدند، می گفتند: ای رسول خدا! آیا پیشامدی شده؟ حادثه ی بدی رخ داده؟ چرا نماز را این گونه با شتاب و سرعت به پایان رساندی؟

پاسخ همه ی این چراها، فقط این جمله بود، که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) به آنها فرمود: (( اَما سَمِعتُم صُراخَ الصَّبِیُّ؛ آیا شما صدای گریه و جیغ کودک شیرخوار را نشنیدید؟

معلوم شد کودک شیرخواری در نزدیکی آنجا گریه می کند و کسی نبود که او را آرام نماید، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) نماز را با شتاب تمام کرد، تا کودک را آرامش و نوازش دهد.

66- نماز همراه با جبرئیل

نخستین چیز پس از اقرار به یگانگی خداوند و بیزاری جستن از بتان که خدا از میان فرمانهای اسلامی واجب کرد، نماز است.

چون نماز بر وی واجب  شد، جبرئیل بر وی فرود آمد او در بالای مکه بود. با پر خود بر کرانه ی دره زد که چشمه ای از آن جوشان شد. جبرئیل برای وی وضو گرفت و او به جبرئیل می نگریست و جبرئیل به وی نشان می داد که پاکیزه ساختن خود برای نماز چگونه است. آنگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) مانند وی وضو گرفت. پس جبرئیل برخاست و پیش نماز وی شد و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) همراه نماز او نماز خواند و سپس بازگشت. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نزد خدیجه(علیه السّلام) آمد و به او وضو آموخت و خود پیش نماز شد و همسرش پشت سر وی همانند او نماز خواند.

منبع: الکامل فی التاریخ،ج2،ص846

67- عشق به اذان

صدای اذان برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)چنان جاذبه داشت و نشاط می آورد که هنگام اذان به بلال می فرمود: (( ما را از غم و اندوه رهایی بخش!))

هرگاه وقت نماز می رسید گویا کسی را نمی شناخت و حال معنوی خاصی پیدا می کرد؛ و می فرمود: (( گرسنه از غذا سیر و تشنه از آب سیراب می شود، ولی من از نماز سیر نمی شوم.))

منبع: مستد رک الوسائل،ج1،ص174

68- علت سجده طولانی

یک بار رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) مردم را به خواندن نماز فرا خواند، در حالی که کودک خردسال دخترش، حضرت حسن (علیه السّلام) به همراهش بود. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) نوه اش را در کنار خویش نشاند و به نماز ایستاد... ناگهان مردم دیدند که رسول خدا، یکی از سجده هایش را بسیار طولانی کرد... وقتی نماز به پایان رسید.

نمازگزاران گفتند: یا رسول الله! ما تاکنون چنین سجده ای از شما ندیده بودیم، به گونه ای که گمان کردیم وحی به شما رسیده است.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:

(( نه مسأله وحی نبود؛ بلکه فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم فرا رفت و من نخواستم که شتاب کنم و او را بر زمین گذارم. سجده ام را طول دادم تا خودش از دوشم پایین بیاید!))

منبع: اسرار آل محمد، سلیم بن قیس،ص146

69-اولین نماز جمعه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)

روز دوشنبه بود، دوازدهم ربیع الاول، و هنگام ظهر که رسول گرامی اسلام در جریان هجرت خود به مدینه وارد شد. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) چهار روز را در ((قبا)) ماندند و در این مدت، طرح بنای ((مسجد قبا)) را ریختند. آنگاه در روز جمعه به سوی مدینه – که فاصله ی کمی با قبا داشت – حرکت کردند. هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به محله بنی سالم رسیدند، هنگام نماز فرا رسیده بود. حضرت، در همان جا مراسم نماز جمعه را بر پای داشتند. این اولین نماز جمعه ای بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) اقامه کردند. همچنین خطبه این نماز، اولین خطبه رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) در مدینه بود.

منبع: تفسیر نمونه،ج 24،ص131

70- نماز پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) در محاصره ی دشمن

در جنگ خندق، وقتی که مسلمانان در محاصره ی شدید دشمن قرار گرفتند، اضطراب و وحشت بر بعضی از سپاهیان اسلام چیره شد.

خذیفه نقل می کند در آن لحظات که سرمای هوا تا استخوان هم نفوذ می کرد، پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم)، بی اعتنا به محاصره ی دشمن و سرمای سخت، به نماز و نیایش مشغول بود و چنان غرق نماز و نیاز بود که گویی در میان دشمنان حضور ندارد.

منبع: چهل حدیث،ج1،ص75

71- استمداد از نماز

حضرت امام جعفر صادق(علیه السّلام) می فرمایند: (( هر زمانی غم و اندوه دنیا بر شما چیره شد، وضو بگیرید و به مسجد بروید و دو رکعت نماز بخوانید و برای برطرف شدن غم و اندوه، خدا را بخوانید. چون خداوند تعالی می فرماید: (( وَستَعینُوا بِالصَّبرِ وَالصَّلوةِ))(1). شیوه ی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) هم چنان بود که هرگاه باد سهمگینی می آمد، به مسجد می رفت و از نماز کمک می گرفت. چون در آسمان کسوف و خسوفی پدید می آمد نیز به نماز پناه می برد.

(1): بقره، آیه 45

72- نماز دشمن شکن

یکی از نمازهای دشمن شکن، در طول تاریخ اسلام، همانا نماز جماعت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و مسلمین در فتح مکه است. در فتح مکه وقتی که ابوسفیان و اطرافیانش، همینه و شکوه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و مسلمین را در نماز جماعت دیدند، سخت مبهوت و حیران آن همه عظمت اسلام شدند.

ابوسفیان وقتی دید که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) در جلو ایستاده و مسلمین پشت سر او به نماز ایستاده اند و تکبیر می گویند و با رکوع و سجودش، همه با او هماهنگ عمل می کنند، مجذوب آن همه عظمت و شکوه گردید.

ابوسفیان که می دید چگونه مسلمین در تبعیت و پیروی از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) از یکدیگر پیشی می گیرند و دستوارتش را با جان و دل انجام می دهند، نمی توانست آن همه ابهت و احترام را ببیند و خاموش بماند و سرانجام با میل خود اسلام آورد.

منبع: درس سخنوری،ج3،ص40

73-  تکمیل نمازهای واجب با تولد حسنین (علیهما السّلام)

و در ((کافی)) از عامری از حضرت ابی جعفر(علیه السّلام) روایت کرده که فرمودند: (( بعد از آن که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) معراج رفت، در مراجعت از آنجا ده رکعت نماز به جا آورد، هر دو رکعت به یک سلام، و چون حسن و حسین(علیه السّلام) متولد شدند، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به شکرانه ی خدا هفت رکعت دیگر زیاد کرد و خداوند هم عمل او را امضا فرمود، و اگر در نماز صبح چیزی اضافه نکرد برای این بود که در هنگام فجر ملائکه شب می رفتند و ملائکه روز می آمدند و چون خداوند دستورش داد در مسافرت نمازهای خود را بشکند، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) همه را دو رکعتی کرد، مگر مغرب را که از آن چیزی کم نکرد و در نتیجه شش رکعت را بر امت خود تخفیف داد. و احکام سهو هم تنها مربوط به رکعتهایی است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) اضافه کرد و اگر کسی در اصل واجب، یعنی در دو رکعت شک کند باید نماز را از سر بگیرد. و در ((امالی)) شیخ صدوق آمده که فرمود:

((وقتی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) را به معراج و به بیت المقدس بردند، جبرئیل او را سوار براق کرد و به اتفاق به بیت المقدس آمدند. جبرئیل محرابهای انبیاء را به آن جناب نشان داد، و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز در آن محرابها نماز گزارد و از آنجا عبورش داده در مراجعت به کاروان قریش برخوردند، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) آبی را که آنان در ظرف داشتند دید و دید که شتری گم کرده اند و در پی آن می گردند.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) از آن آب بیاشامید، و مابقی آن را به زمین ریخت و چون از معراج برگشت و صبح شد، به قریش فرمودند که خدای تعالی دیشب مرا به بیت المقدس برد و آثار انبیاء و منزلهای ایشان را به من نشان داد.))

منبع: بحارالانوار،ج13،ص19

 74- نحوه نماز خواندن

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) در حال نماز روی انگشتان پای خود می ایستاد خدای تعالی این آیه را نازل فرمود: (( طه ما اَنزَلنا عَلَیکَ القُرآنَ لِتَشقی)) ای پیغمبر طیب و طاهر! ما قرآن را نفرستادیم که خود را به مشقت افکنی.

حضرت امام زین العابدین(علیه السّلام) فرمودند: (( جد بزرگوارم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) با این که خدا گناهان گذشته و آینده او را آمرزیده بود با این حال از اجتهاد و کوشش بازنایستاد و به عبادت مشغول بود، تا اینکه ساق مبارک وی ورم کرد)).

منبع: اخلاق و کردار محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم)،78

75- عشق به نماز

عطاء بن ابی ریاح گوید: (( روزی نزد عایشه رفتم پرسیدم: شگفت انگیزترین چیزی که در عمرت از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) دیدی چه بود؟))

او گفت: (( کارهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) همه اش شگفت انگیز بود، ولی از همه عجیب تر اینکه شبی از شبها که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) در خانه من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود از جا برخاست و لباس پوشید و وضو گرفت و به نماز ایستاد و آن قدر در حال نماز و در جذبه خاص الهی اشک ریخت که جلو لباسش از اشک چشمش، تر شد. و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود!

هنگامی که بلال او را به نماز فراخواند، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) را گریان دید. عرض کرد: چرا چنین گریانید، شما که مشمول لطف خدا هستید. فرمودند: آیا نباید بنده شکرگزار خدا باشم. چرا نگریم، خداوند در شبی که گذشت، آیات تکان دهنده ای بر من نازل کرده است و سپس شروع به خواندن آیات کرد(1) و در پایان فرمودند: وای به حال کسی که آنها را بخواند و در آنها نیندیشد.

در روایتی از حضرت علی (علیه السّلام) نقل شده است که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) هرگاه برای نماز شب بر می خاست، نخست مسواک می کرد و. سپس نظری به آسمان می افکند و این آیات را، زمزمه می نمود.(2)

(1):ال عمران،ایات191 و 192

(2): داستان های تفسیر نمونه، ص184

75- نخستین نماز جماعت

نخستین نماز جماعت که در اسلام منعقد شد، چنین بود که روزی ( در آغاز بعثت) پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) در نماز بود.

حضرت علی (علیه السّلام) در کنار رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) ایستاد و به حضرتش اقتدا نمود. در این حال ابوطالب، که فرزندش جعفر را به همراه داشت، سر رسید. جعفر را گفت، تو نیز در کنار پسر عمویت نماز بخوان.

چون حضرت متوجه شد که جعفر نیز بر وی اقتدا نموده، پیشتر رفت (که آن دو پشت سرش قرار گیرند) ابوطالب شادمان شد و بازگشت.

پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: (( نماز را باید به جماعت خواند، اگرچه بر روی سر نیزه ای باشد)).

منبع: معارف و معاریف،ج5،ص226

76- نماز برای دیدن پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) در خواب

در مجامع معتبره نقل است که هرکس بخواهد پیغمبر خاتم را بخواب ببیند، بعد از نماز عشا دو رکعت نماز به هر سوره ای که می خواهد بخواند، سپس صد بار بگوید: (( بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم یا نُورَ النُّور یا مُدَبِّرَ الأُمُورِ بَلِّغ مِنّی رُوحَ مُحَمَّدٍ وَ اَرواحَ الِ مُحَمَّدٍ تَحِیَّةً وَ سَلاماً))

منبع: نجمالثاقب،ص488

77- دشمن رسول خدا

((ابوجهل)) که از دشمنان سرسخت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) بود، به اطرافیان گفته بود: ((اگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) را در حال سجده ببینم، با پاهایم گردنش را له می کنم!

یک بار که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) مشغول نماز بود، ابوجهل برای اجرای تصمیم شوم سراغ آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلّم) رفت، اما چون نزدیک رسید، دیدند عقب نشینی کرده ، گویی که با دستش چیزی را از خود دور می کند.

پرسیدند: (( این چه وضعی است که در تو می بینم؟))

گفت: ((ناگهان میان خود و او گودالی از آتش دیدم، و منظره ای وحشتناک و بال و پرهایی مشاهده کردم!))

این جا بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: ((قسم به کسی که جانم در دست اوست، اگر به من نزدیک شده بود، فرشتگان خدا بدن او را قطعه قطعه می کردند، و اعضای بدنش را می ربودند.))

منبع: تفسیر نومنه،ج27،ص165

78- اذان و اقامه ی جبرئیل

حضرت امام باقر(علیه السّلام) فرمودند: وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) در معراج خود به بیت المعمور(مرکز فرشتگان در آسمان چهارم) رسید و وقت نماز شد، جبرئیل اذان و اقامه گفت: پیامبر جلو ایستاد و فرشتگان و پیامبران پشت سر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) برای نماز به صف ایستادند و به او اقتدا کردند.

منبع: کافی،ج3،ص302

79- نماز در صحرا

حضرت امام علی(علیه السّلام) فرمودند: هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) برای خواندن نماز از شهر خارج شده و به طرف مصلی، می رفت در رفتن از راه ((شجره)) و در بازگشتن از راه محرس باز می گشت و کلا آن حضرت در رفتن به سوی مصلی درازترین راه و در بازگشت کوتاه ترین راه را انتخاب می فرمود.

منبع: نماز و عبادت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلّم)،ص60

80- تقدم نماز بر هر چیز

حضرت امام علی (علیه السّلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) هیچ چیزی را از شام و غیر آن بر نماز مقدم نمی داشت و هنگامی که وقت نماز می شد، گویی هیچ کدام از اهل و عیال قوم و خویش، دوست و رفیق خود را نمی شناخت.

منبع: نماز و عبادت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلّم)،ص72

81- نماز اول وقت رسول خدا

عایشه همسر رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) می گوید: پیامبر با ما سخن می گفت و ما با آن جناب حرف می زدیم، ولی به محض رسیدن وقت نماز، گویی اصلا ما را نمی شناسد و ما هم او را نمی شناسیم.

منبع: ثواب نماز جماعت،ص38

82- دعای پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در تعقیب نماز

حضرت امام باقر(علیه السّلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) هنگامی که تشهد و سلام نماز را می گفتند، چهار زانو می نشست، دست راستش را بر سر می نهاد و می فرمودند:

(( بِسمِ اللهِ الَّذی لا إِلهَ إِلا هُوَ عالِمُ الغَیبِ وَالشَّهادةِ الرَّحمانُ الرَّحیمُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَذهِب عَنِّی الهَمَّ والحَزَنَ؛ به نام خدایی که جز او خدایی نیست، او که دانای پنهان و آشکار است، بخشنده و مهربان است، بار خدایا! بر محمد و اهل بیت او درود فرست و غم و حزن را از من دور گردان.))

منبع: از سنن النبی، ش 834

 

حضرت امام علی (علیه السّلام)

83-  اولین نمازگزار

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: ((فرشتگان هفت سال بر من و على(علیه السّلام)  درود فرستادند؛ زیرا ما نماز مى گزاردیم و هیچ کس دیگرى با ما نماز نمى گزارد.)) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: ((نخستین کسى که با من نماز گزارد على(علیه السّلام)   بود.))

منبع:امام على7،ص638

84- جارى شدن اشک در محراب على (علیه السّلام) 

حضرت امام على(علیه السّلام) هنگامى که در محراب عبادت مى ایستاد، رعشه بر اندامش مى افتاد و از خوف عظمت الهى اشک چشمان او بر محاسن شریفش جارى مى شد. سجده هاى او طولانى بود و سجده گاهش همیشه از اشک چشم مرطوب بود.

شاعر مى گوید:

هُوَ البَکّاءُ فِی المحرابِ لَیلاً  **** هُوَ الضَّحّاکُ اِذَا اشتَدَّ الضِرابُ

یعنى: او در محراب عبادت به شدت گریان و در شدت جنگ خندان بود.

منبع:على7 کیست،ص233

85- نماز و توبه

حضرت امام على(علیه السّلام) فرمودند: ((گناهى که پس از آن، مهلت دو رکعت نماز گزاردن داشته باشم مرا اندوهگین نمی سازد.))

منبع: نهج البلاغه،ص416،کلمات قصار،ش299

86- هدف از خواندن نماز

حضرت امام على فرمودند:((اى خداى من! من نماز خود را در پیشگاه تو انجام دادم، اما این را مى دانم، که تو نه نیازى بدان دارى و نه چشم امید و رغبتى به آن دوخته اى، بلکه من نماز را براى اطاعت تو و احترام به فرمان تو انجام مى دهم))

منبع: بحارالانوار،ج80،ص38

87- یاد علی(علیه السّلام) سبب قبولی نماز

نماز هیچ کس جز به یاد و درود بر اهل بیت کامل نمی شود و هیچ دعایی جز از این راه به اهداف اجابت نمی رسد.(1)

گروهی که دشمن علی باشند، به آتش دوزخ در آیند، گرچه هزار سال نماز خوانده و روزه گرفته باشند.(2) و به خدا سوگند، که هیچ نمازی ستوده و مقبول نباشد بدون ولایت امام عادل.

ابن عباس گوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: (( نخستین کسی که با من نماز گزارد علی(علیه السّلام) بود.))

(1): امام علی(علیه السّلام)،ص469

(2): امام علی7،ص478

88- نماز آخرین توصیه علی(علیه السّلام)

حضرت علی(علیه السّلام) به هنگام شهادت همه ی خانواده  را دور بستر خود جمع نمود و در رابطه با نماز توصیه فرمود « اَلله اَلله فِی الصَّلوةِ فَانَّها عَموُدُ دینِکُم؛ از خدا بترسید درباره ی نماز که نماز ستون دین است.»

شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم؛ زیرا نماز برترین عمل و ستون و اساس دین شماست. سفارش می کنم شما را به نمازی که ستون دین و قوام اسلام است، پس از نماز غافل نشوید.

فرزندم! وصیت می کنم تو را (امام حسین) به خواندن نماز در اول وقت.

ای پسرم! پیوسته و در همه حال به یاد خدا باش.

به محمد بن حنیفه وصیت می کند: دعایت را برای خداوند خالص و خالی از هر شبهه ای بگردان؛ زیرا خیر و شر و بخشش و منع کردن، وصل و جدایی (همه و همه) به دست اوست.

منبع: نماز و عبادت امام علی(علیه السّلام)،ص26

89- مضطرب شدن علی(علیه السّلام) در حال نماز

هنگامی که وقت نماز می شد، علی(علیه السّلام) به خود می پیچید و می لرزید به او می گفتند: ای امیرالمومنین! تو را چه شده است؟ می فرمودند: وقت ادای امانتی رسیده است که خداوند آن را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد، و آنها از تحمّل آن ابا کردند و از آن بیمناک شدند.

منبع: محجة البیضاء،ج1،ص378

90- خشوع امیرالمومنین(علیه السّلام) در نماز

حضرت امام صادق(علیه السّلام) فرمودند:

هنگامی که حضرت امام علی(علیه السّلام) به نماز می ایستاد، این آیه شریفه را می خواند: « روی می آورم با تمام وجودم به کسی که آسمانها و زمین را آفرید» و رنگ مبارک حضرتش تغییر می کرد، به طوری که تغییر حالت و دگرگونی از صورت مبارکش پیدا می شد و به خوبی مشاهده می گشت.

منبع: میزان الحکمه،ج5،ص381

91- عبادت حضرت علی(علیه السّلام)

بار خدایا! این نماز من است که در پیشگاه تو به جای آوردم، نه به خاطر نیازی است که تو به آن داری و نه به خاطر میل و رغبتی است که تو در آن داری، بلکه برای بزرگداشت و پذیرش فرمان تو است که تو مرا به انجام آن فرمان داده ای، ای خدای من! اگر در نماز من عیبی است و یا نقصی در رکوع و سجود آن موجود است، پس مرا بازخواست مکن، و بر من با پذیرش و آمرزش خود تفضل فرما که من در همه حال به عنایات و تفضل تو محتاجم».

منبع: بحارالانوار،ج41،ص18

92- حضرت امام علی(علیه السّلام) و نماز در نخلستان

حضرت امام باقر(علیه السّلام) فرمودند:

حضرت امیرالمومنین(علیه السّلام) پانصد درخت خرما داشت و در زیر هر نخلی دو رکعت نماز به جای می آورد.

منبع:وسائل الشیعه،ج3،ص474،باب42،حدیث8

93- توجه علی(علیه السّلام) به نماز در هنگام جنگ

روزی در جنگ صفّین حضرت علی(علیه السّلام) در حالی که مشغول جنگ بود مرتب به خورشید نگاه می کرد. ابن عباس عرض کرد: یا امیرالمومنین! این چه کاری است که انجام می دهید؟ (و مرتب به خورشید نگاه می کنید). حضرت فرمودند: نگاه می کنم به خاطر رسیدن زوال تا نمازم را در اول وقت بخوانم. ابن عباس عرض کرد: آیا حالا وقت نماز است؟ ما مشغول قتال هستیم، حضرت فرمودند: مگر ما برای چه چیزی می جنگیم؟ به درستی که ما جنگ می کنیم به خاطر نماز. ابن عباس گفت: قطعا نماز شب علی(علیه السّلام) حتی در لیلة الهریر هم ترک نشده است.

منبع: بحارالانوار،ج83،ص23

94- برپایی نماز بر وجود علی(علیه السّلام)

به وجود مبارک علی نماز برپا شد.

منبع:اسرار العبادات و حقیقة الصلوة،ص23

95- رکوع طولانی

حضرت امام صادق(علیه السّلام) فرمودند:

حضرت امیرالمومنین(علیه السّلام) رکوع نماز را آن قدر طولانی می کرد، که عرق از ساق پای او جاری و زیر قدمهای مبارکش تر می شد.

منبع:بحارالانوار،ج85،ص110

96- استعانت از نماز برای جنگ

در نبرد «صفین» پیش از آغاز جنگ امیرالمومنین (علیه السّلام) به دلیر مردان همراه خودش خطاب کرد و فرمودند: شما انشاءالله فردا با دشمن درگیر خواهید شد، پس امشب را بیشتر به نماز مشغول باشید و تلاوت قرآن را کثرت بخشید و از خداوند صبر و نصرت (استقامت و پیروزی) را بخواهید.

منبع: بحار الانوار،ج35،ص100

97- نماز و رفع ناراحتی

از امام صادق(علیه السّلام) روایت شده است:

هنگامی که برای امیرالمومنین(علیه السّلام) مشکلی پیش می آمد، به نماز پناه می برد(ناراحتی خویش را به طریق نماز جبران می کرد) و آیه: «وَاستَعینُوا بِااصَّبرِ وَالصَّلاةِ» را تلاوت می کرد.

منبع: وسائل الشیعه،ج5،ص263

98- مأموریت اهل بیت(علیه السّلام)

امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: حضرت علی(علیه السّلام) می فرمودند: ما اهل بیت مامور شده ایم غذا بدهیم و گرفتاری گرفتاران را برطرف سازیم، و آنگاه که مردم در خوابند، نماز بخوانیم.

منبع:بحارالانوار،ج87،ص154

99- شهادت در حال نماز

نزدیک اذان صبح امیرالمومنین(علیه السّلام) به مسجد جامع رسید. مانند همیشه که خود اذان می گفت، بالای مأذنه رفت و فریاد «اَللهُ اَکبَرُ» ایشان در فضا رنگ توحید گرفت.

اذان را که تمام کرد، با آن سپیده دم خداحافظی نمود و فرمودند: « ای صبح، ای سپیده دم، ای فجر! از روزی که علی چشم به دنیا گشوده است، آیا روزی بوده که تو دمیده باشی و چشم علی خواب باشد.»

عشق بود که در مسجد جامع کوفه بر تن نمازگزاران بال می کشید. امام به سجده رفت. دست پلید عبدالرحمن بن ملجم مرادی(1) شمشیر زهرآلود بر فرق مبارک حضرت فرود آمد و امام سرود وصل را بر لبان خود جاری نمود «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه؛ به خدای کعبه رستگار شدم.»

امام در بستر افتاد. چشمها را گشود و فرمودند: « به خدا قسم هنگامی که این ضربت بر فرق من وارد شد، مثل من، مثل عاشقی بود که به معشوق خودش رسیده باشد. مثل من مثل آن کسی است که در شب ظلمانی دنبال آبی می گردد تا خیمه و خرگاه خود را بردارد و به آنجا برود. اگر در آن تاریکی آن چاه آب را پیدا کند، چقدر خوشحال می شود. مثل من، مثل همان شخص است.»

(1): از پیروان فرقه ی خوارج که برای وصال زنی به نام قطامه و به تحریک اشعث امام را به شهادت رساند.

منبع: انسان کامل،صص 45-48

100-  جراحی در حال نماز

در جنگ صفین تیری بر ران مقدس حضرت علی (علیه السّلام) وارد شد، هرچه کردند در موقع عادی خارج نمایند، از شدت درد و ناراحتی آن جناب نتوانستند.

خدمت امام حسن(علیه السّلام) جریان را عرض کردند، فرمودند: صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد، زیرا در آن حال چنان از خود بیخود می شود که به هیچ چیز متوجه نمی گردد. به دستور حضرت مجتبی(علیه السّلام) در آن حال تیر را خارج کردند. بعد از نماز علی(علیه السّلام) متوجه شد خون از پای مقدسش جاری است. پرسید: چه شد؟ عرض کردند: تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم.

منبع: انوار نعمانیه،ص342

101- نماز حضرت علی(علیه السّلام) برای خدا

روزی دو ناقه ی بزرگ و چاق برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) هدیه آوردند. حضرت به اصحاب خود فرمودند: آیا کسی هست در میان شما که دو رکعت نماز بخواند و در قیام و رکوع و سجود و وضو و خشوع اهتمام به امور دنیا نداشته و در قلب او فکر دنیا نبوده باشد تا من یکی از این دو شتر را به او بدهم. کسی جواب نگفت. سه مرتبه این جمله را فرمود، کسی جواب او را نداد، مگر علی بن ابی طالب(علیه السّلام) که برخاست و عرض کرد: یا رسول الله! من می خوانم و از اول تا اخر چیزی از دنیا به خاطرم راه نداده فکر دنیا را نمی کنم. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: بخوان. علی(علیه السّلام) نماز را خواند و تمام کرد. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! یکی از دو شتر را به علی بده.

منبع: مناقب،ج1،ص302

102- عروج علی(علیه السّلام) با نماز

همانا امیرمومنان هنگامی که داخل نماز می شد، همچون بنایی ثابت و استوار و بدون تحرک بود و یا همانند عمودی ایستاده بود که هیچ گونه تحرکی نداشت و بسیار رکوع و سجودش طولانی می شد و بدن مبارکش آنقدر بی حرکت بود که گاهی مرغی بر پشت مبارک آن حضرت می نشست. احدی جز علی بن ابی طالب و علی بن الحسین: طاقت نداشت که مانند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نماز بخواند.

منبع: جامع آیات و احادیث نماز، ج1، ص216

103- کیفیت نماز حضرت علی(علیه السّلام)

نماز امیرالمومنین(علیه السّلام) چهار رکعت است به دو تشهد و دو سلام، در هر رکعت بعد از حمد پنجاه مرتبه سوره ی توحید خوانده می شود.

از حضرت صادق(علیه السّلام) روایت کرده اند که فرمودند: « هر کسی که این نماز را به جا آورد، از گناهان بیرون آید، مانند روزی که از مادر متولد شده باشد و حاجتهایش برآورده شود.»

منبع: اسرارالصلوة،ص 214 و 215

معصوم سوم

حضرت فاطمه زهرا(علیه السّلام)

104- نماز در شب ازدواج

نماز در شب ازدواج اهمیت و فضیلت زیادی دارد، مرد و زن جوان باید زندگی خود را با نماز شروع کنند، به وسیله ی نماز به حیات خود آرامش ببخشند.

فاطمه زهرا در شب ازدواج از علی(علیه السّلام) می خواهد که با هم به نماز بایستند و در این شب خدا را عبادت کنند.

منبع: احقاق الحق،ج4،ص481

105- میراث حضرت زهرا(علیه السّلام)

حضرت زهرا(علیها السّلام) شب ها را نماز می خواند تا نزدیک طلوع آفتاب و دعا به مومنین و مومنان می کرد ذریّه او هم این میراث را داشته اند.

منبع: ریاحین الشریعه،ج3،ص61

106- تسبیح، نشانه ی مومن

در مکارم الاخلاق حکایت شده که تسبیح حضرت زهرا(علیها السّلام) یکی از نشانه های پنج گانه مومن است.

منبع: فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر،ص303

107- آثار تسبیح فاطمه زهرا(علیها السّلام) 

حضرت امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: هر کس بعد از نماز واجب و قبل از اینکه پای راست را از بالای چپ بردارد، تسبیح فاطمه زهرا(علیها السّلام) را به جا آورد، تمام گناهان او آمرزیده می شود، و در این تسبیح از «الله اکبر» آغاز کند.

منبع: تهذیب الاحکام،ج2،ص105

108-خوف حضرت فاطمه(علیها السّلام) در نماز

در حدیث آمده است:

کانَت فاطِمَه تَنهِجُ فِی الصَّلاةِ فی خیفَةِ اللهِ تَعالی؛

فاطمه(علیها السّلام)  در حال نماز از شدّت ترس نفسش به شماره می افتاد.

منبع: بحار الانوار، ج85،ص258

109- نماز حضرت فاطمه(علیه السّلام) و غذای بهشتی

حضرت فاطمه (علیها السّلام) شخصا به نماز علاقه ی فراوانی داشت و هر وقت می خواست که از خدا چیزی بخواهد، متوسل به نماز می شد. حضرت علی(علیه السّلام) به منزل خود وارد شد، بعد از آن که سه روز بر حضرت علی و زهرا(علیهما السّلام) گذشت که چیزی به عنوان غذا نخورده بودند، علی (علیه السّلام) وارد منزل شد که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نشسته و فاطمه(علیه السّلام) نماز می خواند و بین این دو نفر چیزی سرپوشیده است. وقتی فاطمه(علیها السّلام) از نماز فارغ شد، روپوش از آن برداشت. دید کاسه ای بزرگ مملو از نان و گوشت است. حضرت علی(علیه السّلام) فرمودند: یا فاطمه! این از کجا برایت آمده؟ گفت: از جانب خدا نازل گردیده، خدا به هر که بخواهد روزی می دهد.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)  فرمودند: آیا می خواهید نظیر این را برای شما نقل کنم؟ گفتند: بلی. فرمودند: یا علی! مثال شما مثل زکریا است که هر وقت بر حضرت مریم وارد می شد، می دید که او در محراب عبادت است و پیشگاه وی خوراک مهیا نهاده است، می فرمودند: ای مریم! این از کجا آمده داست؟ مریم در جواب می گفت: از جانب خدا، خدا به هرکس که بخواهد روزی می دهد. آن گاه آن غذا را یک ماه خوردند و آن کاسه همان ظرفی است که حضرت قائم مهدی (عج) در آن غذا می خورد و آن ظرف اکنون نزد ما (امام باقر(علیه السّلام)) موجود است است.

منبع: بحارالانوار، ج 43،ص31

110- نماز استغاثه به حضرت فاطمه (علیه السّلام)

روایت شده که هرگاه حاجتی داری، دو رکعت نماز به جای آور و پس از سلام نماز سه بار تکبیر بگو و پس از تسبیح حضرت فاطمه(علیها السّلام) به سجده برو، صد مرتبه بگو: « یا مَولاتی یا فاطِمَةُ اَغیثینی» سپس، جانب راست صورت را بر زمین بگذار و همان ذکر را صد مرتبه بگو، سپس جانب چپ صورت را بر زمین بگذار و صد مرتبه بگو، باز هم به سجده رفته و صد مرتبه بگو و حاجت خود را یاد کن، به خواست خداوند حاجتت برآورده می شود.

منبع: مفاتیح الجنان، ص 462

111- کیفیت نماز حضرت فاطمه زهرا(علیها السّلام)

نماز حضرت زهرا(علیها السّلام) دو رکعت است، در رکعت اول بعد از حمد صد مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سوره توحید را می خواند و بعد از فارغ شدن از نماز، تسبیحات حضرت زهرا(علیها السّلام) را انجام دهد. وارد شده که این، افضل نماز های مستحبی است و در اول شب ذی الحجّه مؤکد است.

نماز دیگر: چهار رکعت نماز کند. به دو سلام بخواند، در رکعت اول بعد از حمد، سوره توحید پنجاه مرتبه، و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره عادیات پنجاه مرتبه، و در رکعت سوم بعد از حمد، سوره زلزال پنجاه مرتبه و در رکعت چهارم بعد از حمد، سوره ی نصر پنجاه مرتبه

معصوم چهارم

112- حضرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام)

113- لباس حضرت امام مجتبی(علیه السّلام)

حضرت امام حسن(علیه السّلام) هنگام نماز بهترین جامه هایش را می پوشید.

منبع: وسائل الشیعه،ج3،ص331

114- خشوع حضرت امام مجتبی(علیه السّلام)

حضرت امام صادق(علیه السّلام) فرمودند: حضرت امام حسن مجتبی(علیه السّلام) وقتی به نماز می ایستاد، تن مبارک حضرتش در مقابل پرودگار می لرزید و هرگاه که یاد بهشت و جهنم می نمود، چون مارگزیده مضطرب و پریشان می شد و به خود می پیچید.

منبع: بحارالانوار،ج84،ص258

115- لباس زیبا در نماز

نقل شده هنگامی که امام حسن مجتبی (علیه السّلام) برای نماز بر می خاست، بهترین لباس های خود را می پوشید.

از آن حضرت پرسیدند: چرا بهترین لباس خود را می پوشید؟

امام در پاسخ فرمود: « اِنَّ اللهَ جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمالَ، فَاَتَجَمَّلُ لِرَبّی وَ یَقُولُ: خُذُوا زینَتَکُم عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ» خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، به همین جهت من لباس زیبا برای راز و نیاز با پروردگار می پوشم، و هم او فرموده است(1) که به هنگام رفتن در مسجد، زینت خود را برگیرید(2).»

بر همین اساس، بر طبق روایات، استحباب دارد که انسان در حال نماز نیکوترین لباس خود را بپوشد و خود را معطّر کند و با رعایت نظافت و طهارت کامل، به نماز و راز و نیاز با خدای بزرگ، بپردازد.

(1): اعراف، آیه 31

(2): وسائل الشیعه، ج3

116- کیفیت نماز امام مجتبی(علیه السّلام)

نماز امام مجتبی(علیه السّلام) در روز جمعه و آن چهار رکعت است، مثل نماز امیرالمومنین(علیه السّلام)

نماز دیگر: در روز جمعه و آن نیز چهار رکعت است. در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید بیست و پنج مرتبه.

معصوم پنجم

امام حسین(علیه السّلام)

117- نماز در یک لباس

ابو بصیر از حضرت امام صادق(علیه السّلام) پرسید: جهت نمازگزاردن مرد چه مقدار لباس کفایت می کند؟

حضرت فرمودند: « امام حسین(علیه السّلام) در یک قطعه لباس که از نیمه ساق پا بالاتر و نزدیک زانوها بود و بر دوش حضرت (علیه السّلام) جز به مقدار دو بال پرستو نداشت نماز گزارد و وقتی رکوع می نمود از شانه هایش می افتاد و سجده می کرد بر گردن حضرت (علیه السّلام) می رسید، پس آن را با دست بر شانه های خود بر می گرداند، این گونه بود تا از نماز فارغ شد.»

امام باقر(علیه السّلام) فرمودند: « برای من نقل نمود که کسی که امام حسین (علیه السّلام) را در حالی دیده است که در یک جامه نماز می گزارد، و امام حسین(علیه السّلام) برای او نقل نموده که: « پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را دیده است که در یک لباس نماز می خواند.»

منبع: بحارالانوار، ج83،ص210

118- عبور از جلوی نمازگزار

ضیف از حضرت امام صادق (علیه السّلام) از حضرت امام باقر(علیه السّلام) از حضرت امام سجاد(علیه السّلام) نقل می کند که فرمودند: « حضرت امام حسین (علیه السّلام) نماز می خواند، مردی از جلوی او عبور کرد، یکی از یاران حضرت(علیه السّلام) او را از این کار بازداشت. چون حضرت(علیه السّلام) از نماز فارغ شد، پرسید: چرا او را نهی نمودی؟ عرض کرد: ای فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)، میان شما و محراب آشفتگی پدید می آورد.فرمودند: وای بر تو، خدای متعال به من نزدیک تر از آن است که کسی میان من و او آشفتگی ایجاد کند.

منبع: وسائل الشیعه، ج3، ص 434

119- رکوع و سجده ی طولانی

حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) فرمودند:

جدّم حسین (علیه السّلام) رکوع و سجودش طولانی بود.

منبع: نفس المهموم،104

120- انفاق بعد از نماز

یک شب گدایی در خانه ی حسین را به صدا در آورد و با خود گفت: « آنکه به تو امید داشته باشد، ناامید بر نگردد.»

حضرت امام حسین(علیه السّلام) که در محراب خود مشغول نماز بود، با شنیدن صدای در، نمازش را کوتاه کرد و به پایان برد، آنگاه در را باز کرد. فقیری ژنده پوش و ضعیف را دید. به خانه برگشت و دو هزار درهم، که خرجی خانواده و خدمتکارها بود، به همراه دو دست لباس خودش را به او داد. با این حال از ناچیز بودن آنها نیز غذرخواهی کرد.

منبع: نفثة المصور، شیخ عباس قمی.

121- نماز خوف در صحرای کربلا

نماز خوف مثل نماز مسافر دو رکعت است نه چهار رکعت. یعنی انسان اگر در وطن هم باشد باز باید دو رکعت بخواند، برای اینکه مجال نیست و در آنجا باید مختصر خواند، چون اگر همه به نماز بایستند وضع دفاعی شان به هم می خورد. سربازان موظف هستند در حال نماز نیمی در مقابل دشمن بایستند و نیمی به امام جماعت اقتدا کنند امام جماعت یک رکعت را که خواند صبر می کند تا آنها رکعت دیگرشان را بخوانند بعد آنها می روند پست را از رفقای خودشان می گیرند در حالی که امام همینطور منتظر نشسته یا ایستاده است سربازان دیگر می آیند و نمازشان را با رکعت دوم امام می خوانند. حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) چنین نماز خوفی خواند، ولی وضع ابا عبدالله(علیه السّلام) یک وضع خاصی بود؛ زیرا چندان از دشمن دور نبودند. لهذا آن عده ای که می خواستند دفاع کنند نزدیک اباعبدالله ایستاده بودند و دشمن بی حیای بی شرم حتی در این لحظه هم آنها را راحت نگذاشت در حالی که اباعبدالله مشغول نماز بود دشمن شروع به تیراندازی کرد، دو نوع تیر اندازی هم تیر زبان که یکی فریاد کرد: حسین!  نماز نخوان، نماز تو فایده ای ندارد! تو بر پیشوای زمان خودت یزید، یاغی هستی، لذا نماز تو قبول نیست!

و هم تیرهایی که از کمان های معمولی شان پرتاب می کردند یکی دو نفر از صحابه ابا عبدالله که خودشان را برای ایشان سپر قرار داده بودند روی خاک افتادند. یکی از آنها سعید بن عبدالله حنفی به حالی افتاد که وقتی نماز ابا عبدالله تمام شد دیگر نزدیک جان دادنش بود، آقا خودشان را به بالین او رساندند وقتی به بالین او رسیدند او جمله ی عجیبی گفت، عرض کرد: یا ابا عبدالله! اَوَفَیتُ؟ آیا من حق وقا را به جا آوردم؟ مثل اینکه هنوز هم فکر می کرد که حق حسین آنقدر  بزرگ و بالاست که این مقدار فداکاری هم شاید کافی نباشد این بود نماز اباعبدالله در صحرای کربلا.

(1): گفتارهای معنوی،ص 102

122- اقامه نماز

اقامه ی نماز اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز می خوانند بلکه کاری می کنند که این رابطه ی محکم با پروردگار همچنان و در همه جا برپا باشد. در زیارت نامه امام حسین (علیه السّلام) می خوانیم. «گواهی می دهم که با کشته شدنت نماز را برپا کردی.» و در زیارت مخصوص آن حضرت آمده است که سلام بر تو ای فرزند گرامی پیامبر! گواهی می دهم که تو نماز را آن چنان که حقیقت آن می باشد به پا داشتی و زکات را پرداختی و به حق و حقیقت فرا خواندی و از تباهی و ناپسندی ها نهی کردی و قرآن را چنانکه باید تلاوت نمودی و در راه خدا چنانکه شایسته بود جهاد کردی. او به راستی نماز را به صورت بی نظیری به پاداشت، به گونه ای که مخصوص او بود و نه دیگری.

منبع: بحارالانوار،ج100،ص293

123- امام حسین (علیه السّلام) و فرمان اذان به فرزندش

در روایت آمده است: هنگام ظهر فرا رسید (دو سپاه آماده شدند که به امامت امام حسین(علیه السّلام) نماز جماعت بخوانند). امام حسین (علیه السّلام) به پسرش – امام سجاد و یا حضرت علی اکبر (علیهما السّلام)– فرمود: اذان و اقامه بگو. وی اذان و اقامه گفت و سپس نماز خواندند.

124- نماز در روز عاشورا

در عصر تاسوعا، امام حسین (علیه السّلام) به برادرش عباس فرمودند: اگر بتوانی که لشگر دشمن را برگردانی و امروز جنگ نشود، چنین کن تا امشب برای پروردگارمان نماز بخوانیم؛ زیرا او می داند که من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.

منبع: لهوف،ص12

 125- سفارش امام حسین (علیه السّلام) به خواهرش زینب

امام حسین (علیه السّلام) هنگام وداع در روز عاشورا به زینب کبری(علیها السّلام) فرمودند: ای زینب، خواهرم! در نماز شب مرا فراموش مکن.

منبع: زینب کبری، للنفدی، ص50

126- نماز ظهر عاشورا

بسیاری از یاران باوفای شهید کربلا، امام حسین(علیه السّلام)، به خاک و خون غلتیده و به شرف شهادت مایل آمده بودند. « ابوثمامه صیداوی» یکی از فداکاران و یاوران امام شهید (علیه السّلام)- متوجه شد که وقت نماز ظهر فرا رسیده است. بی درنگ به حضور امام حسین(علیه السّلام) شتافت و گفت: « یا ابا عبدالله! جانم فدایت باد، می بینم که این دشمنان بی دین، دست به نبردی سخت زده اند، اما به خدا سوگند من نمی گذارم تو کشته شوی، مگر این که پیش از تو به خون درغلتم! اینک دوست دارم، که این آخرین نماز ظهر را با شما به جای آورم». امام حسین(علیه السّلام)  سر به آسمان فراز کرد و چون دید هنگام نماز فرا رسیده، فرمودند: « ای ابوثمامه! از نماز یاد کردی. خداوند تو را در صف نمازگزاران قرار دهد. سپس فرمودند: از این گروه بخواه تا دست از جنگ بردارند، زیرا ما می خواهیم اقامه نماز کنیم.»

در این هنگام یکی از سربازان سپاه یزید، با صدای بلند و گستاخانه و بی شرمانه فریاد برآورد: « نماز شما مقبول درگاه خداوند نیست!» . « زهیر بن قین» و «سعید بن عبدالله» که چنین دیدند، پیش روی حضرت ایستادند، تا امام بتواند نماز ظهر را به جا آورد. آن دو بزرگوار وجود خود را سپر تیرها و نیزه ها ساختند و امام حسین (علیه السّلام)  در آن هنگامه ی خون و شمشیر، با تعداد اندکی که از یاران بی نظیرش باقی مانده بود، به اقامه ی نماز خوف پرداخت.

منبع: منتهی الامال،ج1،ص420

 127- هر شبانه روز هزار رکعت نماز

شخصی از امام زین العابدین(علیه السّلام) پرسید: چرا پدر تو امام حسین(علیه السّلام) فرزندان اندک داشت؟

امام سجاد (علیه السّلام) فرمودند: همین قدر که داشت، تعجب آور بود، زیرا پدرم در هر شبانه روزی هزار رکعت نماز می گذارد، و در شب عاشورا امام حسین(علیه السّلام) و یارانش تا صبح مناجات و ناله می کردند، و زمزمه ی ناله ی آنها همچون آوای بال زنبور عسل، شنیده می شد، جمعی در رکوع و جمعی در سجده، و گروهی ایستاده و بعضی نشسته مشغول عبادت بودند. در آن شب سی و دو نفر از سپاه عمر سعد که گذارشان به خیمه های حسین(علیه السّلام) افتاد، به آن حضرت پیوستند.(1) از مناجات امام حسین(علیه السّلام) در لحظات آخر عمر است: « بر تقدیر تو صبر می کنم پروردگار من! معبودی جز تو نیست ای پناه پناه آورندگان!»(2)

(1): لهوف، سید بن طاووس،ص94

(2): اسرار الشهادة، ص423

128- کیفیت نماز امام حسین(علیه السّلام)

نماز امام حسین (علیه السّلام) چهار رکعت است، در هر رکعت سوره ی فاتحه پنجاه مرتبه و سوره ی توحید پنجاه مرتبه، و در رکوع فاتحه و توحید هر یک ده مرتبه، و چون از رکوع سر بردارد هر یک را ده مرتبه بگوید، و همچنین در سجده اول و در بین دو سجده و در سجده ی دوم هر یک ده مرتبه، و چون از چهار رکعت فارغ شدی و سلام گفتی این دعا را بخوان: « اَللّهُمَّ اَنتَ الَّذی اَستَجَبتَ لادَمَ وَ حَوّاءَ...» تا آخر دعا که که فی الجمله

معصوم ششم

حضرت امام سجاد (علیه السّلام)

129- نماز امام سجاد(علیه السّلام) همیشه نماز وداع بود

حضرت امام باقر(علیه السّلام) فرمودند: وقتی به نماز می ایستاد، رنگ صورتش تغییر می کرد و مانند یک بنده ی ذلیل در برابر خدا می ایستاد، اعضای بدنش از ترس می لرزید، و نمازش همیشه نماز وداع بود، آنچنان که گویا بعد از آن نمازی نخواهد خواند.

منبع: بحارالانوار،ج84،ص250

130- خشوع امام سجاد(علیه السّلام)

حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: هرگاه وقت نماز می رسید، پوست امام سجاد(علیه السّلام) می لرزید و رنگ چهره اش زرد می شد و مانند برگ درخت خرما رعشه بر اندام مبارک او می افتاد.

منبع: بحارالانوار،ج84،ص247

131- تکرار جمله ی «مالک یَومِ الدّین»

حضرت امام سجاد (علیه السّلام) وقتی در نماز به جمله « مالِکِ یَومِ الدّین» می رسید، آن قدر تکرار می کرد که بیننده خیال می کرد در آستانه ی جان دادن است.

منبع: بحارالانوار،ج84، ص247

132- دعای حضرت امام سجاد(علیه السّلام) در مورد نماز

حضرت امام سجاد(علیه السّلام) در دعای خود می فرمودند:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَقِفنا فیهِ عَلی مَواقیتِ الصَّلَواتِ الخَمسِ بِحُدُودِهَا الَّتی حَدَّدتَ وَ فُرُوضِها الّتی فَرَضتَ وَ وَظائِفِهَا الَّتی وَظَّفتَ وَ اَوقاتِهَا الَّتی وَقَّتَّ وَ اَنزِلنا فیها مَنزِلَةَ المُصیبِینَ لِمَنازِلِهَا الحافِظینَ لاَرکانِها، المُؤدّینَ لَها فی اَوقاتِها عَلی ما سَنَّهُ عَبدِکَ وَ رَسُولِکَ (صلی الله علیه و آله و سلّم) فی رُکوعِها وَ سُجُودِها وَ جَمیعِ فَواصِلِها عَلی اَتَمِّ الَّهُورِ وَ اَسبَغِه وَابیَنَ الخُشُوعَ  وَ اَبلَغِهِ؛

پروردگارا! به روان مقدس محمد و آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلّم) رحمت فرست و ما را یاری کن تا نماز پنجگانه خویش را در وقت فاضل و شریفی که مقرر داشته ای بگذاریم و وظایف خویش را به حدّ کفاف و کمال ادا کنیم و در سایه ی طاعت و عبادت از مردمی شمرده شویم که راه حق را شناخته اند و سعادت خویش را دریافته اند. پروردگارا ما را در نماز همچون کسانی قرار ده، که مراتب شایسته ی آن را دریافته، و ارکان و جوانب آن را نگاه می دارند و آن را در اوقات خود به همان طریقی که بنده و فرستاده ی تو- که درودهایت بر او و آل او باد- رکوع و سجود و قیام و قعود به عمل آورده و با منتهای خشوع و حضور قلب به درگاه تو بر پای ایستاده اند و وضوی خود را سیراب ساخته اند.

منبع: صحیفه ی سجادیه،دعای 44

133- دعای حضرت امام سجاد(علیه السّلام) در سجده

طاووس یمانی گفت: « شبی از کنار کعبه عبور می کردم، دیدم امام سجاد (علیه السّلام) به حجر اسماعیل (علیه السّلام) وارد شد، و مشغول نماز گردید سپس به سجده رفت. من با خود گفتم: این مرد صالح از خاندان رسالت و نیکی است، خوب است از فرصت استفاده کنم و گوش کنم بدانم که دعای آن حضرت در سجده چیست؟ شنیدم در سجده می گفت: « عُبَیدُکَ بِفَنائِکَ، مِسکینُکَ بِفَنائِکَ، فَقیرُکَ بِفَنائِکَ، سائِلُکَ بِفَنائِکَ؛ بنده کوچک تو به در خانه ی تو آمده بیچاره ی تو به در خانه ی تو آمده، فقیر تو به در خانه تو آمده، درخواست کننده ات به درگاه تو آمده است».

طاووس می گوید: « آن را یاد گرفتم و در رفع هر اندوه و گرفتاری آن دعا را خواندم و اندوه و گرفتاریم برطرف شد.»

منبع: ترجمه ی ارشاد،ج2،ص144

134- نماز با عطر

حضرت امام صادق(علیه السّلام) می فرمایند: « یک رکعت نماز با عطر، بهتر از هفتاد رکعت نماز بدون عطر است.» عبدالله بن حارث گوید: حضرت امام سجاد(علیه السّلام) همیشه در سجاده ی خود عطر داشت و هر گاه می خواست نماز بخواند، از آن استفاده می کرد. حضرت امام سجاد(علیه السّلام) در استفاده از عطر به هنگام نماز از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) متابعت می کرد. چنان که از حضرت امام صادق(علیه السّلام) نقل است، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) شیشه ی عطری داشت که هنگام وضو، استفاده می کرد، بعد از منزل بیرون می رفت و مردم از بوی خوش عطر می فهمیدند که پیامبر است.

منبع: فروع دین، ص74

135- یقین کامل به خدا در نماز

روزی، حضرت امام سجاد(علیه السّلام) سرگرم نماز بود و کودک نازنینش، امام محمد باقر(علیه السّلام) درون چاه عمیقی که در خانه بود، افتاد. فریاد همسر امام برخاست و از امام سجاد(علیه السّلام) که در نماز بود، درخواست کمک کرد.

حضرت، همچنان به نماز ادامه داد. همسر امام نزدیک حجره آمد و عرض کرد: « چقدر سخت دلی... فرزندت را نجات بده!» ولی امام از نماز باز نایستاد، تا آن که نمازش را به جای آورد. سپس کناره چاه آمد و دست مبارک را درون چاه برد و بدون آن که از طناب کمک بگیرد، فرزندش محمد را بیرون کشید. در حالی که کودک روی دست مبارک حضرت به بازی و خنده مشغول بود، بدون آن که بدن و لباسش تر شده باشد. آن گاه کودک را به مادرش سپرد و فرمودند: « این هم فرزندت، ای کسی که یقینت به خدا ضعیف است!» و به دنبال آن فرمودند: « سرزنش بر تو نیست، من در مقابل خداوند جبار بودم و اگر از او روی می گرداندم، او از من روی بر می گرداند. چه کسی در این حال به من ترحم می کرد».

منبع: خلوتگه راز،ص 275

136-  نماز امام سجاد(علیه السّلام) برای طلب حاجت

روایت است که اگر گرفتاری و اندوهی برای حضرت امام سجاد(علیه السّلام) پیش می آمد، تمیزترین جامه هایش را می پوشید و وضو می ساخت و به بام می رفت و چهار رکعت نماز می خواند. در رکعت اول حمد و سوره ی زلزلت، و در رکعت دوم حمد و سوره ی نصر، و در رکعت سوم حمد و سوره ی کافرون، و در رکعت چهارم حمد و توحید را می خواند، بعد سر به آسمان بر می داشت و می فرمود:

اَللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ بِاَسمائِکَ الَّتی اِذ دُعیتَ بِها عَلی مَغالِقِ اَبوابِ السَّماءِ لِلفَتحِ انفَتَحَت، وَ اِذا دُعیتَ بِها عَلی مَضائِقِ الاَرَضینَ لِلفَرَجِ انفَرَجَت وَ اَسأَلُکَ بِاَسمائِکَ الَّتی اِذ دُعیتَ بِها عَلی اَبوابِ العُسرِ لِلیُسرِ تَیَسَّرَت، وَ اَسألُکَ بِاَسمائِکَ الَّتی اِذ دُعیتَ بِها عَلَی القُبُورِ لِلُّشُورِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاقلِبنی بِقَضاءِ حاجَتی.

«خداوندا! تو را قسم می دهم به اسمائی که اگر بر درهای بسته آسمان، بخوانی باز می شود، و اگر برای گشاده شدن تنگی های زمین ها بخوانی، گشاده می گردد، و به اسماء تو که اگر برای مشکلات بخوانی آسان گردد و به اسمائی که اگر بر قبرها بخوانی برانگیخته می شوند. بر محمد و آل او درود فرست و مرا حاجت روا بازگردان.»

حضرت زین العابدین(علیه السّلام) فرمود: « به خدا سوگند، هیچ کس پس از این عمل قدم بر نمی دارد، مگر آن که حاجت او روا می گردد، انشاء الله تعالی.»

منبع: مکارم الاخلاق،ص338

معصوم هفتم

حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام)

137- حضور قلبی حضرت امام باقر(علیه السّلام)

جابر جعفی می گوید: روزی حضرت امام باقر(علیه السّلام) مشغول نماز بودند، که چیزی بر سرشان قرار گرفت. حضرت بدون اعتنا به آن چیزی که به جهت تعظیم خداوند و حضور قلبی که در نماز داشت، به نماز خود ادامه داد تا این که حضرت امام صادق (علیه السّلام) آمد و آن چیز را از سر پدرش برداشت.

منبع: بحارالانوار،ج84،ص253

138- لباس دارای تصویر

از حضرت امام صادق (علیه السّلام) روایت شده است: حضرت امام محمد باقر(علیه السّلام) کراهت داشت از این که با لباسی که دارای تصویر است، نماز بخواند.

منبع: وسائل الشیعه، ج3،ص317

139- غرق در نماز

در خبر است که چون حضرت امام باقر(علیه السّلام) به نماز می ایستادند، رنگشان تغییر می کرد و گاهی سرخ می شدند و گاهی زرد! آنقدر در هنگام نماز، رعایت احترام و ادب، در پیشگاه حضرت حق می نمودند که نمازشان زبانزد خاص و عام بود، و عظمت الهی در سراسر نماز بر وجودشان چنان سایه افکنده بود که رنگ مبارکشان تغییر کرد و لرزه بر اندامشان می افتاد.

منبع: وسائل الشیعه، ج3، ص 317

140- کیفیت نماز امام محمد باقر(علیه السّلام)

نماز حضرت امام محمدباقر(علیه السّلام) دو رکعت است در هر رکعت حمد یک مرتبه و « سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَکبَرُ» صد مرتبه.

معصوم هشتم

حضرت امام جعفر صادق(علیه السّلام)

141- ولایت و نماز

حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: مردم مأمورند ما را بشناسند و به سوی ما بازگردند و تسلیم ما باشند. در غیر این صورت هر چند روزه بدارند، نماز بخوانند و به یگانگی خداوند اقرار کنند، ولی از ما پیروی نکنند، در شمار مشرکین خواهند بود.

منبع: اصول کافی،ج4،ص124

142- خشوع حضرت امام باقر و حضرت امام صادق(علیهما السّلام)

وقتی امام باقر و امام صادق(علیهما السّلام) به نماز می ایستادند رنگ صورتشان گاهی قرمز می شد و گاهی زرد می گشت و مثل این که دو بزرگوار با کسی که با چشم او را می بینند مناجات می کردند.

منبع: بحارالانوار،ج84،ص248

143- سجده ی امام صادق(علیه السّلام) بر تربت امام حسین(علیه السّلام)

حضرت امام صادق(علیه السّلام) جز بر تربت امام حسین(علیه السّلام) به خاک دیگری سجده نمی کرد و این کار را از سر خشوع و خضوع برای خدا می کرد.

منبع: وسائل الشیعه،ج3،ص608

144- وصیت حضرت امام صادق(علیه السّلام) به نماز و صله ی رحم

سرانجام منصور، توسط افراد مرموزی با انگور زهرآلود حضرت امام صادق(علیه السّلام) را مسموم کرده، و آن حضرت بر اثر آن به شهادت رسید، ایشان در دنیا سخن بسیار فرمود، حوزه علمیه را تأسیس کرد، و چهار هزار نفر شاگرد تربیت نمود، یکی از شاگردانش به نام زراره(ره) چندین هزار حدیث از او آموخت و ... ولی هنگامی که به بستر شهادت افتاد، به دو چیز سفارش مخصوص کرد: 1- نماز (پیوند نیک با خدا)  2- صله رحم (پیوند نیک با خویشاوندان)

145- سبک شمردن نماز

ام حبیبه (کنیز او) گوید: در آن هنگام که حضرت امام صادق(علیه السّلام) در آستانه ی شهادت بود، چشم گشود و فرمودند: « بستگانم را حاضر کنید، ما همه ی آنها را حاضر کردیم، به آنها فرمودند: « همانا شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمرد، نرسد.»

منبع: انوارالبهیّه،ص179- 180

 146- توجه به وقت نماز

... حضرت امام صادق(علیه السّلام) دستور دادند که الاغ و استری را زین کردند، من سبقت گرفتم و بر الاغ سوار شدم، تا احترام کرده باشم و آن حضرت سوار بر استر گردد. فرمودند: اگر بخواهی الاغ را در اختیار من بگذار؟ گفتم: استر برای شما مناسب تر و زیباتر است. فرمودند: الاغ برای من راهورتر است. من از الاغ پیاده شدم و بر استر سوار گشتم و آن حضرت بر الاغ سوار شد و با هم حرکت کردیم تا وقت نماز رسید، فرمودند: پیاده شویم تا نماز بخوانیم، سپس فرمودند: اینجا زمین شورزار است و نماز در اینجا روا نیست ( و مکروه است) از آنجا رفتیم و به زمین خاک سرخی رسیدیم، و آماده نماز شدیم، در آنجا مرد جوانی بزغاله می چرانید حضرت به او و بزغاله ها نگریست و به من فرمود: « سوگند به خدای سدیر، اگر شیعیان من به تعداد این بزغاله ها بودند، خانه نشینی بر من روا نبود» (و قیام می کردم).

سپس پیاده شدیم و نماز خواندیم، پس از نماز ، کنار بزغاله ها رفتم و شمردم که هفده عدد بودند.

منبع:اصول کافی ، ج2،ص 242

147- نماز خواندن امام جعفر صادق(علیه السّلام)

حماد بن عیسی گوید: « امام جعفر صادق(علیه السّلام) به من فرمودند: ای حماد می توانی نماز بخوانی. گفتم: آقای من! کتاب حریز را که درباره نماز است می دانم. فرمودند: یک نمازی بخوان. حماد می گوید: حرکت کردم نمازی خواندم. فرمودند: چقدر قبیح است که شخصی شصت یا هفتاد سال بر او بگذرد و یک نماز تام و تمام کامل انجام نداده باشد. حماد گفت: پس من در نفس خویش ذلت و خواری را یافتم. عرض کردم: فدای تو شوم! مرا نماز تعلیم فرما. پس امام(علیه السّلام) حرکت کرد و قد راست رو به قبله ایستاد و دست های خود را بر دو ران خود گذاشت و انگشتها را به یکدیگر قرار دادند و انگشتهای پا را نیز روی به قبله نمود و با خشوع فرمودند: « الله اَکبَرُ». پس سوره ی حمد را با تأنی قرائت فرموده و بعد سوره ی توحید را، پس از تمام شدن قرائت به اندازه ی نفس کشیدنی صبر فرموده، سپس دستها را در مقابل صورت بلند کرده در حال ایستاده فرموده: « الله اَکبَرُ» و پس از تمام شدن تکبیر رکوع فرمودند، در حالی که دو کف دست را بر دو زانو گذاشته و انگشتهای دست باز و دو زانو را عقب زده و پشت مبارک آن حضرت راست و مستقیم، به طوری که اگر یک قطره آب یا روغن بر پشت ان حضرت می ریختند، به هیچ طرفی نمی رفت( به خاطر مساوی بودن سطح پشت حضرت) و گردن را کشیده و چشمها را بر هم گذاشته و سپس سه مرتبه با تأمل فرمود: « سُبحانَ رَبِّیَ العَظیمَ وَ بِحَمدِهِ»، سپس سر از رکوع برداشتند و وقتی که بدن حضرت قد راست آرام گرفت، فرمود: « سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَه»، پس از آن در همان حال ایستاده دستها را مقابل صورت بلند نموده و فرمودند: « الله اکبر» و سپس برای سجده سرازیر شد، به طوری که دستها را مقابل زانوها گذاشت و انگشتها را بسته مقابل صورت پس سه مرتبه فرمودند: « سَبحانَ رَبِّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِهِ» و هیچ چیزی از بدنش بر یکدیگر نگذاشته، اعضا و جوارح را از یکدیگر جدا فرمودند و سجده فرمودند بر هشت موضع: دو کف دست و دو زانو و دو انگشت بزرگ پا و پیشانی و دماغ، و فرمودند: هفت موضع واجب است و گذاشتن دماغ بر زمین مستحب است. پس سر از سجده برداشتند، وقتی راست نشستند و فرمودند: « الله اَکبَرُ» پس بر ران چپ نشسته و پشت قدم راست، را بر کف پای چپ قرار دادند و فرمودند: « اَستَغفِرُاللهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ»، پس در حال نشسته تکبیر فرمودند، و بعد مثل سجده اول، به سجده دوم عازم شدند. هیچ عضوی از اعضای آن حضرت بر عضو دیگر نچسبیده بود، نه در حال رکوع و نه در حال سجود. پس به همینطور دو رکعت نماز خواندند و انگشتهای دستها در حال تشهد به هم چسبیده و بعد از تشهد سلام فرمودند. پس فرمودند: ای حماد! این طور نماز بخوان.»

منبع: ابواب رحمت،ص187 و 158

معصوم نهم

حضرت امام موسی کاظم(علیه السّلام)

148- تأثیر نماز بر کنیز

حضرت امام موسی کاظم(علیه السّلام) در طول 35 سال امامت، به زندگی اجتماعی و سیاسی جامعه ی مسلمین، توجه عمیق داشت، همواره تلاش می کرد که مسلمانان را از زیر یوغ طاغوتها نجات دهد، و حقوق از دست رفته ی آنها را به آنها بازگرداند، آن بزرگمرد آزاده، در این راستا بسیار صدمه دید، بخصوص در عصر حکومت طاغوتی هارون همواره در زندان های تاریک و سخت، تحت شکنجه و فشار بود، سرانجام به دستور هارون، او را در زندان مسموم نموده و به شهادت رساندند. در آن هنگام که حضرت امام موسی کاظم(علیه السّلام) در زندان سندی بن شاهک(بغداد) بود، هارون کنیزی خوش قامت و زیبا چهره را به عنوان خدمتگزار به زندان فرستاد. حضرت امام موسی کاظم(علیه السّلام) آن کنیز را نپذیرفت، و به عامری( کسی که واسطه ی رساندن کنیز شده بود) فرمودند: به هارون بگو: بلکه شما هستید که به هدایایتان شاد هستید، من نیازی به آن هدیه ندارم.» عامری بازگشت، جریان را به هارون گزارش کرد هارون خشمگین شد و به او گفت: به زندان برو، به موسی بن جعفر(علیه السّلام) بگو: « نه ما با رضایت تو، تو را زندانی کرده ایم، و نه با رضایت تو، تو را دستگیر نموده ایم، قطعا باید کنیز در زندان باشد. به این ترتیب، کنیز را در زندان باقی گذاشتند، هارون جاسوسی را بر او گماشت، تا چگونگی کار کنیز را به او گزارش دهد. کنیز در زندان، آنچنان تحت تأثیر معنویت امام(علیه السّلام) قرار گرفت که همواره به سجده می رفت و می گفت: « ای خدای پاک و بی عیب، که از هر گونه عیب، منزّه و پاک هستی... آن جاسوس، ماجرا را به هارون گزارش داد. هارون گفت: به خدا سوگند موسی بن جعفر(علیه السّلام) کنیز را با جادوی خود، سحر زده کرد، برو آن کنیز را نزد من بیاور. کنیز در حالی که لرزه بر اندام و بهت زده بود نزد هارون آمد، هارون آمد، هارون احوال او را پرسید. کنیز گفت: امام(علیه السّلام) را دیدم، شب و روز سرگرم نماز و عبادت و تسبیح بود، به او گفتم: ای آقای من، من برای خدمتگذاری تو به اینجا آمده ام، چه حاجت داری تا تو را یاری کنم.

فرمود: اینها (هارون و اطرافیان او) درباره ی من چه فکری می کنند؟ ناگهان به سویی متوجه شد، من نیز به آن سو نگریستم، باغی شاداب و پر درخت و باصفا با حوریان و غلامان دیدم، بی اختیار به سجده افتادم تا اینکه این غلام شما آمد و مرا به اینجا آورد.

هارون گفت: «ای زن خبیث، تو در سجده به خواب رفته ای و آن چیزها را دیده ای، سپس دستور داد که آن کنیز را تحت نظر قرار دادند تا وقایع زندان رابه کسی نگوید، او همچنان تحت نظر مشغول عبادت بود تا از دنیا رفت.»

منبع: مناقب آل ابی طالب،ج4،ص297

149- نماز در زندان هارون

حضرت امام موسی کاظم(علیه السّلام) در زندان «سندی بن شاهک» به سر می برد. یک روز هارون مأموری فرستاد که از احوال آن حضرت سوال نماید. خود سندی نیز وارد زندان شد. وقتی که مأمور وارد شد، امام پرسید: « چه کاری داری؟» مأمور گفت: «خلیفه مرا فرستاد تا احوالی از تو بپرسم.» امام فرمودند:« از طرف من به او بگو هر روز که از این روزهای سخت بر من می گذرد، یکی از روزهای خوشی تو هم سپری می شود. تا آن روزی برسد که من و تو در یک جا به هم برسیم، آنجا که اهل باطل به زیانکاری خود واقف می شوند.» یک روز دیگر، « فضل بن ربیع» وزیر خلیفه، مأمور رساندن پیغامی از طرف هارون به آن حضرت گردید. وقتی که وارد شد، دید امام نماز می خواند. هیبت حضرت مانع شد که بنشیند. نماز ایشان که تمام شد، به وی اعتنا نکرد و بلافاصله نماز دیگری آغاز نمود. مرتب همین کار را ادامه می داد و به او بی اعتنایی می کرد. آخر کار، وقتی که یکی از نماز ها تمام شد، قبل از آنکه نماز دیگر را شروع کند؛ فضل بن ربیع لب باز کرد: « برادرت هارون سلام می رساند و می گوید: خبرهایی از تو به ما رسید که موجب سوء تفاهمی شد. اکنون معلوم گردید که شما تقصیری ندارید، ولی من میل ندارم که شما همیشه نزد من باشید و به مدینه نروید. حالا که بناست پیش ما بمانید، خواهش می کنم از لحاظ برنامه غذایی- هر نوع که خودتان می پسندید دستور دهید؛ و فضل مأمور پذیرایی شماست. حضرت جواب فضل را به دو کلمه داد: « از مال خودم چیزی در اینجا نیست که از آن استفاده نمایم. و خداوند مرا اهل تقاضا و خواهش هم نیافریده، که از شما تقاضا و خواهشی داشته باشم.» بعد از گفتن آن کلمه، فورا از جا حرکت کرد و فرمود: « اَللهُ اَکبَرُ» و نماز خود را آغاز نمود.

منبع: بیست گفتار، صص136- 139

150- کمک به دیگران در حال نماز

زکریای اعور- که از فقها و محدّثین شعی قرن اول و دوم هجری، و شاگرد امام کاظم (علیه السّلام) نیز بوده است- می گوید: « امام موسی کاظم(علیه السّلام) را در حال نماز خواندن دیدم. پهلوی ایشان پیرمردی سالخورده نشسته بود که اراده کرد از جای برخیزد. عصایی داشت. آن را جستجو می کرد تا به دست آورد. امام با آن که در نماز ایستاد بود، خم شد و عصای پیرمرد را برداشته به دستش داد و به موضع نماز خود برگشت.»

منبع: منتهی الآمال،ج2،ص127

معصوم دهم

حضرت امام رضا(علیه السّلام)

151- نماز حضرت امام رضا (علیه السّلام) در اول وقت

ابراهیم بن موسی القزاز می گوید: حضرت امام رضا(علیه السّلام) به عنوان استقبال بعضی از طالبین خارج شد، وقت نماز فرا رسید حضرت امام با یاران به سوی قصری که در آن حوالی بود، رفتند و در کنار سنگ بزرگی فرود آمدند و دستور دادند اذان بگویند. راوی می گوید، عرض کردم: منتظر ملحق شدن بعضی از یاران هستیم که بیایند. حضرت فرمودند: خدا تو را بیامرزد، بدون عذر نماز را از اول وقت به تأخیر نینداز، بر تو باد همیشه نماز را در اول آن به جای آوری.

منبع: مستدرک الوسائل ،ج1،ص185

152- نماز حضرت امام رضا(علیه السّلام)

حضرت امام رضا(علیه السّلام) قضیه ای را که برای خودشان رخ داده است، چنین نقل می کنند: « من روزی در فرع بودم ( زمینی است واقع در مابین مکه و مدینه) وقت نماز فرا رسید، پس پیاده شدم و به سوی بوته ی ثمامه رفتم( در بیابان عربستان گاهی بوته ای به قدر یک درخت وجود دارد که از سایه اش به خوبی می توان استفاده کرد) همین که به نماز ایستادم و رکعتی خواندم یک افعی نزدیک آمد و در کنارم قرار گرفت و من متوجه نماز شدم و از آن نکاستم و کم نکردم. افعی به من نزدیک شد و سپس به طرف بوته برگشت. وقتی از نماز فارغ شدم، در صورتی که دعا و تعقیباتم را نیز تخفیف نداده بودم بعضی از یارانم را که همراه ما بودند فرا خواندم و گفتم: پشت سر شما زیر بوته افعی است. پس او را کشتند. آنگاه امام (علیه السّلام) فرمودند: هر کس از غیر خدا نترسد خداوند او را کفایت می نماید.»

منبع: بحارالانوار،ج84،ص247

153- اهمیت به نماز در اول وقت

هنگامی که حضرت رضا(علیه السّلام) با دانشمند معروف «عمران صابتی» مناظره می نمودند و بحث به جای حساس خودش رسیده بود، یک باره آن حضرت، از جای خویش برخاستند و رو به مأمون کردند و فرمودند: موقع نماز است. عمران عرض کرد: آقای من! پاسخ سوالات مراقطع نکن که قلبم نرم و آماده است. امام(علیه السّلام) فرمودند: نماز می خوانیم و باز می گردیم.

منبع: عیون الاخبار الرضا(علیه السّلام)،ص151

معصوم یازدهم

حضرت امام محمد تقی (علیه السّلام)

154- جهت بینوایی

شخصی به نام ابوقهام به خدمت امام محمد تقی (علیه السّلام) رسید و از بینوایی و پریشانی و محرومی خود شکایت کرد و گفت: به دنبال هیچ کاری و حاجتی نمی روم، مگر این که ناامید بر می گردم. حضرت فرمودند: بعد از نمازهای فریضه ی صبح ده مرتبه بگو: «سُبحانَ العظیمِ وَ بِحَمدِهِ اَستَغفِرُاللهُ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ وَ اَسئلُهُ مِن فَضلِهِ» راوی می گوید: به این دعا مواظب نمودم، اندک زمانی نگذشت که از بیابان خبر آمد فلان فامیل تو فوت شده و به غیر از تو وارثی ندارد، بیا و مالش را متصرف شو و اکنون به سبب آن صاحب ثروت و مکنت شده ام.

منبع: دارالشفاء اهل بیت(علیه السّلام)،ص272

معصوم دوازدهم

حضرت امام علی النقی(علیه السّلام)

155- دعای آن حضرت در تعقیب نمازها

محمد بن ابراهیم به آن حضرت نوشت: ای سرورم اگر صلاح می دانی به من دعایی بیاموز که بعد از نمازهایم بخوانم، و خدا خیر دنیا و آخرت را برایم گرد آورد، امام نوشت: می گویی: اَعُوذُ بِوَجهِکَ الکَریمِ، وَ عِزَّتِکَ الَّتی لا تُرامُ، و قُدرَتِکَ الَّتی لا یَمتَنِعُ مِنها شَیءٌ، مِن شَرِّ الدُّنیا وَالاخِرَةِ، وَ مِن شَرِّ الاَوجاعِ کُلِّها. به چهره ی کریمانه ات و عزتت که مورد سوء قصد قرار نمی گیرد و قدرتی که هیچ کس را یارای آن نیست پناه می برم از شر دنیا و آخرت و از شر تمامی بیماریها.

منبع: صحیفه ی امام هادی(علیه السّلام) ص 61

معصوم سیزدهم

حضرت امام حسن عسکری(علیه السّلام)

156-ذکر بعد از نماز

از آن حضرت روایت شده که فرمودند: انسان مسافر بعد از خواندن نمازهایی که آنها را به صورت شکسته می خواند، این ذکر را باید سی بار بگوید: سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُ للهِ وَلا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَکبَرُ- ثَلاثین مرة.  خدواند پاک و منزّه است، و سپاس او راسزاست، و معبودی جز خداوند نیست، و او بزرگتر است.

منبع: صحیفه ی امام حسن عسکری(علیه السّلام) ص89

معصوم چهاردهم

حضرت ولی عصر(علیه السّلام)

157- پاداش نماز در مسجد جمکران

حسن بن مثله جمکرانی از حضرت مهدی(علیه السّلام) نقل می کند: هر کس دو رکعت نماز( نماز امام صاحب الزمان) را در این مکان( مسجد مقدس جمکران) بخواند، مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد.

منبع: مستدرک الوسائل،ج3،ص445

158- نماز امام زمان(علیه السّلام)

چون حضرت مهدی(علیه السّلام) به دنیا آمدند، بلافاصله رو به قبله سجده کردند و شهادتین را گفتند و عالیترین مرتبه بندگی و خاکساری را در مقابل خداوند به جای آوردند.(1) در خبر است که چون ماموران دولتی برای دستگیری آن حضرت به خانه شان ریختند، دیدند آن امام بزرگ مشغول نماز هستند و بدون اعتنا به آنها همچنان به نماز ادامه می دهند و به اعجاز الهی بین دشمنان و ایشان آب بسیاری دیده شد، که چون یکی از آنها برخاست تا از آب بگذرد و حضرت را دستگیر کند، نزدیک بود غرق شود، و لذا آنها بازگشتند و آن حضرت با آرامش کامل به نماز خود ادامه دادند.(2) یکی از کسانی که به محضر مبارک امام زمان(علیه السّلام) رسیده شخصی اهل کاشان است. او در نجف اشرف مریض شده و پایش خشک گردید و از سفر حج بازماند. روزی او را به بیرون شهر در جایگاهی که معروف به مقام حضرت قائم (علیه السّلام) است می برند، می گوید: به ناگاه جوان خوشرویی را دیدم که داخل صحن آن ساختمان شد و بر من سلام کرد و حجره ای که مقام مهدی در آنجا قرار داشت رفت و در محراب آنجا به نماز ایستاد و چنان نماز با خشوعی بجا آورد که هرگز به خوبی آن ندیده بودم.(3)

(1): منتهی الآمال،ج2،ص285

(2): منتهی الآمال،ج2،ص 299

(3): منتهی الآمال،ج2،ص 315

159- کیفیت نماز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در جمکران

شیخ حسن بن مثله جمکرانی می گوید: « من شب سه شنبه هفدهم ماه مبارک رمضان سال 393 و به قولی 373 در خانه ی خود خوابیده بودم، که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه ی من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند برخیز و طلب مهدی(علیه السّلام) را اجابت کن که تو را می خواند. آنها مرا به محلی که اکنون «مسجد جمکران» است آوردند. نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده و جوان سی ساله ای بر آن تخت تکیه بر بالش کرده و پیری هم پیش او نشسته است. آن پیر، حضرت خضر(علیه السّلام) بود، پس آن پیر مرا بنشاند. حضرت مهدی - ارواحنا فداه- مرا به نام خواند و فرمودند: برو به حسن مسلم، که در این زمین کشاورزی می کند، بگو که این زمین شریفی است و حق تعالی آن را از زمین های دیگر برگزیده و دیگر نباید در آن کشاورزی نمایند. حسن مثله گفت: سیدی و مولای! لازم است که من دلیل و نشانه ای داشته باشم والا مردم حرف مرا قبول نمی کنند. آقا فرمودند: برو و آن رسالت را انجام ده، ما خود نشانه هایی بر آن قرار می دهیم. پیش سید ابوالحسن برو و بگو، حسن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است وصول کند و با آن پول، مسجد را بنا کنند و به مردم بگو به این مکان رغبت کنند و آن را عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گزارند: دو رکعت اول به نیت نماز تحیّت مسجد است، که در هر رکعت آن یک مرتبه سوره ی حمد و هفت مرتبه سوره ی توحید خوانده می شود و در حالت رکوع و سجود هم هفت مرتبه ذکر را تکرار کنند. دو رکعت دوم، به نیت نماز امام صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خوانده می شود. بدین صورت که سوره ی حمد را شروع می کنیم و چون به آیه ی « اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینُ» می رسیم، این آیه ی شریفه را صد مرتبه تکرار می کنیم و بعد از آن بقیه ی سوره ی حمد را می خوانیم. ذکر رکوع را هفت مرتبه پشت سر هم تکرار می کنیم و ذکر هر کدام از سجده ها نیزه هفت مرتبه است. رکعت دوم نیز به همین گونه است. چون نماز به پایان برسد و سلام داده شود، یک بار گفته می شود « لا اِلهَ اِلاّ اللهُ» و به دنبال آن، تسبیحات حضرت زهرا(علیها السّلام) خوانده شود و بعد از آن به سجده رفته و صدبار می گوییم: « اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». آن گاه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند: « هر که این دو رکعت نماز (نماز امام صاحب الزمان) را در این مکان (مسجد مقدس جمکران) بخواند، مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد.

منبع: نماز چهارده معصوم(علیه السّلام)،ص159

 

------------------------------------------------------------------------------------------------

 

160- حضرت امام علی (علیه السّلام) می فرمایند: هیچ عملی نزد خداوند عزّوجلّ محبوب تر از نماز نیست؛ پس مبادا چیزی از کارهای دنیا شما را از گزاردن بهنگام نماز باز دارد؛ چه، خداوند عزّوجلّ مردمانی را نکوهیده، فرموده است :((آنان که از نمازهایشان غافلند)) یعنی به اوقات نماز بها نمی دهند.

منبع : الخصال ٢/۶٢١

161- حضرت امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند: گفته شد آداب نماز [کامل] چیست؟ فرمود:[نمازی است که] با حضور قلب و فراغت اعضا و انکسار و فروتنی در حضور خداوند تبارک و تعالی باشد. بهشت را در طرف راستش، و آتش جهنم را در طرف چپش، و صراط را پیش روی خود و خداوند را در مقابل خود ببیند.

منبع : البحار 84/246

162- حضرت امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند: هر گاه در حال کسب و کار بودی و وقت نماز رسید، کسب و کار، تو را از نماز باز ندارد.

منبع : البحار 103/100

163- حضرت امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند: نماز مستحبی را نمی شود به جماعت خواند، چرا که این کار بدعت است.

منبع:عیون،ج2،ص124

164- حضرت امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند: نماز برای انسان با تقوا مایه ی نزدیکی به خداست.

منبع: مسند،ج2،ص155

165- حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) می فرمایند: نخستین چیزی که از بنده حسابرسی می شود نماز است، اگر پذیرفته شود سایر اعمال او نیز پذیرفته خواهد شد. نماز اگر در وقت خودش [انجام گیرد و] بالا  رود، به سوی صاحبش بر می گردد در حالی که سپید و درخشان است و می گوید: مرا حفظ کردی، خدا تو را حفظ کند. و اگر در غیر وقت خود و بدون رعایت آداب و حدود آن [انجام شود و] بالا رود، به سوی صاحبش بر می گردد در حالی که سیاه و تاریک است و می گوید : مرا ضایع کردی، خداوند تو را ضایع کند.

منبع : البحار 80/25

166- منصور بن حازم، گوید: به حضرت امام صادق (علیه السّلام) گفتم: کدام عمل افضل است؟ فرمودند: نماز در وقتش و احسان به پدر و مادر و جهاد در راه خدا عزوجل.

منبع : اصول کافی، ج4، ص 467

167- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: دو رکعت نماز که با بوی خوش گزارده شود، بهتر از هفتاد رکعت نماز بدون بوی خوش است.

منبع : ثواب الاعمال ، ص 362

168- حضرت امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند: بلند گفتن « بسم الله الرّحمن الرّحیم» در همه ی نمازها سنت پیامبر است.

منبع: مسند،ج2،ص499

169- رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: هنگامی که بنده از بستر خواب گوارایش در حالی که هنوز چشمانش خواب آلود است بر می خیزد، تا پروردگار عزوجل را با نماز شبش خشنود سازد، خداوند به این بنده بر فرشتگان خود مباهات کند و فرماید: آیا بنده ی مرا نمی بیند که از خواب نازش برخاسته برای نمازی که من بر او واجب نکرده ام؟! گواه باشید که من او را بخشودم.

منبع : البحار ٨٧/١۵۶

170- منصور بن حازم، گوید: به حضرت امام صادق (علیه السّلام) گفتم: کدام عمل افضل است؟ فرمودند: نماز در وقتش و احسان به پدر و مادر و جهاد در راه خدا عزوجل.

منبع : اصول کافی، ج4، ص 467

171- حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند: امت من تا زمانی که یکدیگر را دوست بدارند، امانت را[ به صاحبش] باز گردانند، از حرام دوری کنند، میهمان را گرامی دارند، نماز بگزارند و زکات بپردازند، پیوسته در خیر و خوبی خواهند بود.

منبع : البحار ۶٩/٣٩۴

172- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: دو رکعت نماز شخص متأهل، برتر از هفتاد رکعت نمازی است که شخص مجرد می خواند.

منبع : رساله ی نوین ، امام خمینی (ره) با توضیحات عبدالکریم بی آزار شیرازی، ص66

173- فریب نماز و روزه ی آنان را نخورید؛ زیرا آدمی گاه چنان به نماز و روزه خو گرفته که اگر آنها را ترک کند احساس وحشت می کند، بلکه آنان را به راستگویی وادای امانت بیازمایید.

منبع : الکافی ٢/١٠۴

174- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: به مساجد بروید که بی شک خانه ی خداوند است در زمین، و هر کس با طهارت بدانجا رود، خداوند او را از گناهان پاک می سازد و در زمره ی زائران خداوند ثبت می شود، پس در مسجد زیاد نماز بگزارید و زیاد دعا کنید.

منبع : البحار ٨٣/٣٨۴

175- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: سجده بر تربت امام حسین (علیه السلام) حجاب‌هاى هفتگانه را پاره مى‏کند.

منبع : مصباح التمهجد، ص 511/ بحارالانوار، ج 98، ص 135

176- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: سجده بر تربت قبر امام حسین (علیه السلام) تا زمین هفتم را نور باران مى‏کند و کسى که تسبیحى از خاک مرقد امام حسین (علیه السلام) را با خود داشته باشد، تسبیح گوى حق محسوب مى‏شود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید.

منبع : من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 268/ وسائل الشیعه، ج 3 ص 608

177- حضرت امام موسی کاظم (علیه السّلام) فرموده اند: پیروان ما از چهار چیز بى‏نیاز نیستند: ١ ـ سجاده‏اى که بر روى آن نماز خوانده شود٢ـ انگشترى که در انگشت باشد ٣ ـ مسواکى که با آن دندان‌ها را مسواک کنند ۴ ـ تسبیحى از خاک مرقد امام حسین (علیه السلام)

178- حضرت امام حسن عسگری (علیه السّلام) فرموده اند نشانه‏هاى مؤمن پنج چیز است: ١ ـ پنجاه رکعت نماز (نماز یومیه و نمازهای نافله) ٢ ـ زیارت اربعین ٣ ـ انگشتر به دست راست کردن ۴ ـ بر خاک سجده کردن ۵ ـ بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن.

منبع : وسائل الشیعه، ج 10، ص 373 / التهذیب، ج 6، ص 52

179- حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) درباره مردی که با آن حضرت نماز می خواند و در همان حال مرتکب کارهای زشت می شد، فرمودند: نمازش روزی او را از زشت کاری بازخواهد داشت. پس دیری نگذشت که مرد توبه کرد. و همچنین درباره ی مردی که روز نماز می خواند و شب دزدی می کرد، فرمودند: نمازش او را از این کار بازخواهد داشت.

منبع: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار،ج82، ص198

180- حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در نامه ی خود به محمد بن ابی بکر می فرمایند: مراقب وقت نماز باش و آن را به هنگام بخوان، نه به دلیل بیکاری آن را پیش از وقت بخوان و نه به سبب کاری آن را از وقتش به تأخیر انداز.

منبع: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار،ج83، ص14

نماز بی ولایت بی نمازی است

181- حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) فرمودند: اگر شخصی تمام شب را به عبادت به سر برد و تمام روزها را روزه بگیرد و تمام اموال خود را صدقه دهد و تمام سال ها را به حج رود، اما ولیّ خدا و ولایت او را نشناسد به گونه ای که ولایت او را بپذیرد و همه ی کارهایش را با راهنمایی او انجام بپذیرد، برای عبادت خود بر خداوند هیچ حقی نخواهد داشت و اهل ایمان نخواهد بود.

منبع: کافی، ج3،ص 19

www.ez12.persianblog.ir

با تشکر از انتخاب شما


عمری گذشت و یوسف ما پیرهن نداشت

عمری گذشت و یوسف ما پیرهن نداشت

آری که پیرهن نه، که حتی کفن نداشت

عمری گذشت و خنده به لب های مادرم!

خشکیده بود و میل به دریا شدن نداشت

عمری همیشه قصه نقاشی سعید!

مردی که دست در بدن و سر به تن نداشت...

 

                   ****

حالا رسید بعد هزاران هزار روز

یک مشت استخوان که نشان از بدن نداشت

مادر که گفت: شکل تو دارد پدر، ولی

وقتی که دیدمش، پدر شکل من نداشت!

                 ****

فهمیدم از نبود انبوه جمجمه!

بابا هوای سر به بدن داشتن نداشت

با این چنین رسیدن و آن هم بدون سر

حرفی برای مادرم از خویشتن نداشت

               ****

آن شب چقدر مادرم از غصه گریه کرد

بیچاره او که چاره به جز سوختن نداشت

سجاد عزیزی آرام 

      


تعمیرکاران ارمنی که برای ادای دین به جبهه می‌رفتند

تعمیرکاران ارمنی که برای ادای دین به جبهه می‌رفتند

داوید گالوستیان می‌گوید: سال ۵۹ اولین حضور ما در جنگ بود؛ ما هیچ مبلغی دریافت نمی‌کردیم و تنها احساس مسئولیت و ادای دین بود که باعث می‌شد با تمام وجود از توانایی‌های‌مان در جهت دفاع از کشورمان استفاده کنیم.

خبرگزاری فارس: تعمیرکاران ارمنی که برای ادای دین به جبهه می‌رفتند


 «داوید گالوستیان» پیرمرد کهنه کار باطری ساز، یکی از هموطنان مسیحی است که تجربه سال‌ها حضور در مناطق جنگی را به همراه دارد. وی در گفت‌وگو با فارس روزهایی از حضورش در جبهه را روایت کرد.

بنده متولد 1317 شهر فریدن اصفهان هستم. تحصیلات خود را تا مقطع ابتدایی در محله جلفای اصفهان گذراندم و پس از پایان تحصیلات ابتدایی به کار باطری‌سازی پرداختم. پس از 13 ـ 14 سال باطری‌سازی، به خدمت سربازی در رسته باطری‌سازی لشکر 9 گرگان رفتم. پس از پایان خدمت سربازی به تهران آمدم و در سال 1343 ازدواج کردم که ماحصل آن دو پسر و یک دختر است.

روز اعزام به جبهه

سال 59 اولین حضورم در جنگ بود. این حضور از طریق ستاد پشتیبانی جنگ انجام می‌شد و از همه صنف‌ها مثل مکانیک و باطری‌ساز شرکت می‌کردند؛ ما تعمیرکاران ارامنه با معرفی‌نامه از طرف شورای خلیفه‌گری به اهواز اعزام شدیم و در یک مرکز مجهز که مربوط به شرکت واحد بود در گروه‌های کار تعمیر و بازسازی ماشین‌های سبک و سنگین را انجام می‌دادیم.

گروه‌های فنی و تعمیری، همه از ورزیده‌ترین تعمیرکاران ارامنه بودند که در گروه‌های 30 تا 40 نفره در آنجا مستقر می‌شدند و همه کسانی بودند که در تهران مغازه تعمیرکاری داشتند. روزهای اعزام ما از زیباترین روزهای زندگیم بود و همیشه در ذهنم مانده است.

تبحر ما به حدی بود که هیچ نوع خودرویی در منطقه وجود نداشت که نیاز به تعمیر داشته باشد و ما نتوانیم آن را تعمیر کنیم. مثل انواع خودروهای سواری، نیمه سنگین، سنگین بولدوزر و لودر. در آن زمان بنده ریاست هیئت مدیره باطری‌سازان تهران را بر عهده داشتم و مدت 25 سال این سمت بر عهده‌ام بود و در هر مأموریت عده‌ای از تعمیرکاران زبده ارامنه به مناطق جنوب و شمال‌غرب اعزام می‌شدند.

در همان زمان‌ها یکبار مسئول پشتیبانی آمد و گفت: «لودر و بولدزرها پشت خاکریز خط مقدم خراب شده و نیاز به تعمیر دارد». بنده با یکی از همکاران به کمک سیم بکسل و طناب 20 تا 30 لودر را از خط مقدم جابجا کردیم. ما خودروهای نیاز به تعمیر را خیلی زود تحویل ‌دادیم و این برای مسئولین پشتیبانی تعجب برانگیز بود. 

ما بسیاری از خوردوهای باری که در خط مقدم مورد استفاده قرار می‌گرفتند و حالا مستهلک شده بودند،‌ را با جابجا کردن قسمت‌های سالم بر روی شاسی‌های سالم و جابه‌جا کردن آن روانه خط مقدم می‌کردیم و این خدمات‌ ما از گیلانغرب تا اهواز و دزفول ادامه داشت. در هر مأموریت بین یک تا 2 ماه در منطقه بودیم و در بین آن یک هفته به خانه برمی‌گشتیم.

ما هیچ مبلغی دریافت نمی‌کردیم و تنها احساس مسئولیت و ادای دین بود که باعث می‌شد با تمام وجود از توانایی‌های‌مان در جهت دفاع از کشورمان استفاده کنیم. برای حضور ما هیچ اجباری وجود نداشت و همه تعمیرکاران ارامنه داوطلبانه در منطقه حضور پیدا می‌کردند و احساس با هم بودن و در کنار رزمندگان اسلام بسیار زیبا، دوستانه و آرزویی دیرینه بود و حضور در جبهه از شروع جنگ تا پایان، سند افتخاری برای من به عنوان یک رزمنده مسیحی است و افتخار بزرگی برایم محسوب می‌شود.


شهدای مسیحی


شهید «آلفرد گبری» فرزند ارشد خانواده، در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه «نائیری» سپری و تا سال چهارم، در دبیرستان «سوقومونیان» به درس ادامه داد،لیكن سرانجام تصمیم به ترك تحصیل گرفت. پس از آن نزد دایی خود به حرفه باطری سازی مشغول شد. در عین حال ورزشكار بوده و عضو «نهضت سواد آموزی» بود. او دو برادر و یك خواهر داشت. وی بدون اطلاع خانواده، خود را به سازمان نظام وظیفه معرفی نمود: این همه از برادرانم به خدمت می‌روند.... دوره آموزشی را در تهران به اتمام رسانده و سپس به جبهه گیلان غرب منتقل گردید. روزی «آلفرد» در پست دیده بانی مشغول كشیك بوده و دوستان او فكر می‌كردند كه او خوابیده است! بعد از نزدیك شدن، متوجه شدند كه پوتین¬های او پر از خون می‌باشد... «آلفرد» بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسیده بود(1). پیكر مطهر شهید «آلفرد گبری» پس از انجام تشریفات خاص مذهبی در قطعه شهدای قبرستان ارامنه در تهران با حضور صدها نفر از دوستان و اهالی محل به خاك سپرده شد.

 


خاطرات
شهید به روایت مادرش: «… او علاقه بسیار زیادی به مطالعه داشت، به خصوص به مطالعه كتابهای ارمنی. آرزو داشت تا ادامه تحصیل دهد. روزی به خانه آمد و گفت كه می‌خواهد به خدمت سربازی برود. شب آن روزی كه او برای دریافت لباس¬های ارتشی به پادگان رفته بود، در خواب دیدم كه چراغ خانه ما خاموش شد. صبح كه از خواب بیدار شدم. آن روز خیلی گریه كردم. او پسر فوق¬العاده¬ای سر به راهی بود. كارش فقط مطالعه كتاب بود. سرش به كار خودش مشغول بود. آلفرد در «نهضت سواد آموزی» به بی¬سوادان درس می‌داد. ورزشكار نیز بود. او خیلی بیشتر از سنش می‌فهمید. در زیبایی اندام مقامهایی را نیز به دست آورد. به امور مذهبی احاطه داشت. او جوان بسیار درستكار و امینی بود. او 20 سال داشت كه به شهادت رسید. از روز خاكسپاری «آلفرد» به بعد، برادرش «روبرت» دیگر روحیه خوبی ندارد. بعد از شهادت «آلفرد» من دچار افسردگی شدیدی شده بودم. هر چه دارو مصرف می‌كردم، فایده¬ای نداشت. كارم شده بود گریه و بس. روزی در خواب دیدم كه سیدی آمد و دستی به شانه‌ام كشید و گفت: اگر می‌خواهی خوب شوی، از زیر «عَلَم» رد شو-! این مسئله را نمی‌توانستم برای كسی تعریف كنم، زیرا فكر می‌كردم باور نخواهند نمود. روزی از ایام سوگواری تاسوعا و عاشورا، وقتی از كوچه ما هیئت عزاداری می‌گذشت از زیر «عَلَم» رد شدم. شاید باور نكنید، ناراحتی من رفع شد و از همان شب بدون اینكه حتی یك قرص مصرف نمایم، خیلی خوب می‌خوابم. روز بعد از آن هم به یك فرد معمولی و خانم خانه¬دار تبدیل شدم. همه تعجب می‌كردند. همسرم می‌گفت: معجزه¬ای رخ داده است. اوایل شهادت پسرم مثل دیوانه¬ها شده بودم. شبی نیز در خواب دیدم كه در مسجدی نشسته‌ام و یك روحانی سخنرانی می‌كرد. چیزهایی می‌گفت و من گریه می‌كردم. او به طرف من آمد و به من گفت كه گریه نكن، جای پسر تو بالاتر از شهدا است و ناراحت او نباش. … »

 شهید «آرمِن آودیسیان» در زمستان 1338 در اصفهان چشم به جهان گشود. دوران كودكی او در زادگاهش سپری گشت.
پس از آن به همراه خانواده به شهر آبادان نقل مكان نموده و در مدرسه «ادب» به تحصیل پرداخت. خانواده «آرمن» بعد از شروع جنگ تحمیلی، اجباراً در تهران سكونت گزید. «آرمن» نیز با ادامه تحصیل خود از دبیرستان ارامنه «سوقومونیان» فارغ التحصیل گردید. پس از اخذ دیپلم به اتفاق پدرش برای كار به بوشهر رفت تا این كه برای انجام خدمت سربازی خود را به سازمان نظام وظیفه معرفی نمود. وی ابتدا به شیراز رفته و سپس به «نفت شهر»، انتقال یافت. او در قسمت موتوری همزمان راننده آمبولانس، تانكر آب و فرمانده … بود. وی در حال انتقال مجروح به بیمارستان، به همراه دو همرزم مسلمان خود و دیگر رزمنده مجروح، به شهادت رسید. «آرمِن» چند ماه پیش از شهادت تشكیل خانواده داده بود.

 

خاطراتشهید به روایت مادر ش: ««نامه» شهادت «آرمن» را به خانه ما آورده بودند. همسایه پزشك ما از شهادت او باخبر شده بود، اما نمی‌خواست كه من شوكه شوم. در ابتدا به من گفت: پای او زخمی شده و بایستی برویم و او را به تهران منتقل كنیم. خودم شخصاً به او رسیدگی خواهم كرد. از او خواهش كردم كه من نیز به همراه او به بیمارستان رفته و پسرم را به تهران بیاوریم. ایشان گفتند: شما زن هستید و برایتان مشكل است، اینجا بمانید. من به تنهایی خواهم رفت. همه اطرافیانم از موضوع اطلاع داشته، اما از دادن خبر شهادت «آرمن» به من صرف نظر می‌كردند. بالاخره برادرم موضوع را به ما گفت.  «آرمن» فرزند دوم ما بود. آخرین باری كه او به دیدن ما آمده بود فقط بیست روز به پایان خدمتش باقی مانده بود. درواقع او خدمتش را به پایان رسانده بود. برادرش «آرموند» نیز در همان زمان به خدمت سربازی رفته و در جنوب خدمت می‌كرد. حدود یك ماه قبل از شهادت، فرزند دلبندم با من تماس گرفت.گفتم: چه شده؟ پسرم. گفت: مادر، دیشب در خواب دیدم كه «عیسی مسیح» به منزل ما در آبادان آمده، البته با من حرفی نزد، اما به من نگاه می‌كرد. حالا با شما تماس گرفتم، ببینم حالتان خوب است. انشاالله كه مشكلی نداشته باشید. درهمان لحظه به فكر «آرمن» افتادم. حالا كه فكر می‌كنم، می‌بینم تقدیر این بود كه «آرمن» مرا، «حضرت عیسی» پیش خدا ببره. من راضی هستم به رضای خدا. شاید او به خدا تعلق داشت و نه به ما. از حضرت «عیسی مسیح» هم راضی هستم كه فرزندم را پیش خود نگاه داشته است. در آخرین مرخصی¬اش، شناسنامه جدیدش را گرفت. برای كارت پایان خدمتش عكس گرفته بود. عكس پایان خدمتش را كه برادرم آن را بزرگ كرده است، انگار با من صحبت می‌كند. هرجا كه می‌روم، چشمهایش به من است. مثل اینكه می‌خواهد چیزی را بگوید. او پسر خیلی تمیز و پاكی بود. خیلی دوست داشت كه بعد از پایان خدمتش به همراه خانواده به آبادان برگشته و در مغازه پدرش به كار مشغول شود. پسری بود كه به همه احترام می‌گذاشت، برایش بزرگ و كوچك تفاوتی نداشت. همه او را دوست داشتند. دوستان همرزمش خیلی از او راضی بودند. با تانكر برای همه آب می‌آورد تا دوستانش تشنه نمانده و یا بتوانند حمام كنند. بارها برای آوردن آب، جان خود را به خطر انداخته بود. همرزمانش آن قدر برای نظافتش او را دوست داشتند كه به او گفته بودند: بایستی بعد از پایان خدمت لباسهایت را بین ما تقسیم كنی، چون خیلی تمیز و مرتب هستند. همرزمانش تا كنون نیز تلفنی با من تماس گرفته و جویای حال من می‌شوند. آنها می‌گویند كه آرمن در خدمت پسری خوب و یكی یكدانه¬ای بود. از هر لحاظ پسری شایسته و در قلب همه ما جای داشت. سه روز قبل از شهادتش تلفنی با من صحبت كرد و حالم را پرسید. اما این آخرین باری بود كه صدای او را شنیدم و هنوز هم گفته¬های آخر او در گوشهایم طنین می‌افكند

 شهید «آلبرت الله دادیان»، دومین فرزند «تادِئوس» و «هاسمیك» در بهار 1345 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدارس ارامنه «آرارات» و «نائیری» گذراند.

بعد از اتمام تحصیلات راهنمایی در مجتمع تحصیلی «حضرت مریم مقدس» (انستیتو مریم)، به دنبال فراگیری حرفه فنی رفت. وی در عین حال عضو تیم فوتبال «آرارات» نیز بود. با هوش ذاتی فوق العاده ای كه داشت، در كوتاه ترین زمان ممكن به مكانیك ماهری تبدیل شد، به نحوی كه در تعمیرگاه شماره (1) «ب.ام.و»، مشغول به كار گردید. پس از رسیدن به سن خدمت، بلافاصله خود را به مركز نظام وظیفه معرفی نموده و دوره آموزشی را در «عجب شیر» به پایان رساند. بعد از آن برای گذراندن دوره تكاوری به كرج منتقل گردید. لازم به ذكر است كه «اِدوین شامیریان»، دیگر شهید ارمنی نیز در طی دوره تكاوری با او همراه بود. در این مدت، به منظور دیدار از خانواده، دو نوبت به مرخصی آمد. پس از اتمام دوره، وی به جبهه «سومار» اعزام گردید(1). سرانجام بعد از شش ماه خدمت، تكاور «آلبرت الله دادیان» در اثر اصابت تركش توپ دشمن بعثی در منطقه جنگی «سومار» به شهادت رسید.
 
 

خاطراتشهید «الله دادیان» به روایت پدرش :  «من{پدر} هر چه از «آلبرت» بگویم، كم گفته ام. او پسر بسیار باهوش و زرنگی بود. علاقه زیادی به ورزش داشت. پست دروازه بانی را دوست داشت. با گذشت 16-17 سال از شهادت پسرم، هنوز هم نمی‌توانیم این مسئله را باور كنیم. ما دو پسر و یك دختر داشتیم كه «آلبرت» به شهادت رسید. او فرزند بسیار فعال و دلسوزی بود و همیشه دوست داشت به دیگران كمك نموده و برایشان مفید باشد. «آلبرت» می‌گفت كه من باید بروم سربازی و برگردم و زندگی خود را سروسامان بدهم. او چیز زیادی {از خدمت}برای ما تعریف نمی‌كرد. فقط می‌گفت: وضعیت ما خوب است. در زمان آموزشی آن قدر از «آلبرت» راضی بودند كه به او گفته بودند: اگر بخواهی، می‌توانی وارد كادر ارتش شوی. بسیار وظیفه شناس و مرتب بوده و دوست داشت چیزی را كه به او محول شده، بخوبی انجام دهد. آخرین باری كه«آلبرت» به «سومار» اعزام شد، دیگر هرگز برنگشت... شبی، بعد از اینكه به خانه آمدم، سربازی آمد دم در و شماره تلفنی را به ما داد و گفت تا با این شماره تماس بگیرم. اطلاعات دقیقی نداد. من هم تماس گرفتم و فهمیدم كه «آلبرت» شهید شده و جنازه او را به پزشكی قانونی آورده اند. من پیكر پسرم را ندیدم. روی كارت نوشته شده بود كه او بر اثر اصابت تركش به شهادت رسیده است. روز دوم از شورای خلیفه گری ارامنه جنازه را به سردخانه قبرستان ارامنه بردند.

 در روز چهلم «آلبرت» نامه ای با دست خط «آلبرت» به من دادند كه در آن «آلبرت» اسامی همه بستگانش را با شماره تلفن آنها یادداشت كرده بود. انگشترش هم بود. كیف و نامه او نسوخته و سالم مانده بود. من و مادرش هنوز امیدواریم كه آلبرت زنده باشد. ممكن است روزی برگردد...»

دوقلوهای بشیر و نذیر در کنار پدر

محمد مهدی کازرونی در سال ۱۳۳۹ در روستای سعدی از توابع کازرون به دنیا آمد. او در سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۴ به شهادت رسید. از وی دو فرزند دوقلو بر جای مانده است که حکایت نامگذاری شان شنیدنی است.
به گزارش مشرق به نقل از جهان، محمد مهدی کازرونی در سال ۱۳۳۹ در روستای سعدی از توابع کازرون به دنیا آمد. او در سال ۱۳۶۲ در حالی که فرماندهی طرح و عملیات لشکر 41 ثارالله را بر عهده داشت،در عملیات والفجر ۴ به شهادت رسید. از وی دو فرزند دوقلو بر جای مانده است که حکایت نامگذاری شان شنیدنی است. دو قلوهایش كه به دنیا آمدند برای نام گذاری شان ، حاج مهدی گفت: هر چی قرآن بگه. قرآن را که باز كرد، آیه آمد «بشیراً و نذیر»ً.اسم پسرهایش را گذاشت بشیر و نذیر.

بشیر و نذیر دو عکس یادگاری متفاوت با پدرشان دارند. این دو عکس تقدیم می شود به همه آنان که همیشه به یاد دارند چه بهایی برای آن چه امروز برپای ایستاده پرداخت شده است. شادی روحش صلوات.




راز گمنامی شهید ماه عسل

راز گمنامی شهید ماه عسل چه بود

آسمان روز ۱۹ دی‌ماه که روشن شد، دیگر دژ شلمچه تسخیر شده بود و در معبر حضرت زهرا(س) اسکله لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) استقرار پیدا کرد و بچه‌های تخریب مشغول جمع‌آوری پیکر مطهر غواصان شهید از داخل موانع و از کنار خاکریزها شدند.

خبرگزاری فارس: راز گمنامی شهید ماه عسل چه بود


به گزارش گروه «حماسه و مقاومت»  در ایام ماه مبارک رمضان سال 92 در یکی از برنامه‌های تلویزیونی ماه عسل که از شبکه سوم سیما پخش شد، موضوع برنامه پیرامون رزمنده‌ای بود که پیکرش در زمان جنگ تشییع شده بود و در گلزار شهر همدان دفن شده بود و پس از پایان جنگ با آزادگان به میهن اسلامی بازگشته بود. با نشان دادن تصویر پیکر آن شهید خانواده واقعی آن رزمنده پیدا شد. حالا یکی از همرزمان غواص شهید ایرج خرم جاه مطلبی را برای  خبرگزاری فارس ارسال نموده که لحظه شهادت این رزمنده غواص را نقل می‌کند:

سرگذشت فرزندان غریب امام خمینی که دژ شلمچه را شکستند شنیدنی است. اصلا شلمچه دیدنی است و خاک شلمچه که با قدم‌های ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) متبرک شده بویدنی است. نقل است که حضرت زهرا(س) نظر خاص به این سرزمین دارد. سند این گفته کسانی هستند که در رزمگاه شلمچه با همه وجود، حضرت صدیقه سلام الله علیها را درک کردند و اضافه کنید که رمز این نبرد هم نام مقدس بی بی دو عالم بود. این روزها حکایت غریبی سر زبان‌ها افتاده کسی که از دژ شلمچه پرواز کرد و در گلزار شهدای همدان مهمان خاک شد.

حق جوان های امروز است که بدانند چه گذشت و ایرج خرم جاه چگونه در این سفر غریبانه از شلمچه به همدان رسید.

شب 18 دیماه 65 بود که همه تدبیرها و تقدیرها را رقم زد. حمله به دژ شلمچه کار عقل نبود بلکه کار عشق بود. رزمنده های دل شکسته از کربلای 4 آماده برای آفریدن کربلای دیگر شده بودند. دلها نا آرام بود. از فرمانده‌مان شنیدم که امام دستور حمله به دشمن از این منطقه را داده. امام گفته که این سرزمین غریب‌ترین نقطه سرزمین ماست. از اینجا به دشمن حمله کنید و این قول امام اشک ما را سرازیر کرد. او فرمود از قول من به رزمندگان بگویید: شما کربلا می‌روید و من هم می‌آیم و آنجا با هم نماز می‌خوانیم. اینها همه مقدمه شد تا همه پای کار آمدند برای شکستن دژ شلمچه...

 

اسکله لشگر10- دژ شلمچه

ماموریت شکستن دژ به رزمندگان لشگر ده سیدالشهداء(ع) سپرده شد و گردان های حضرت علی اکبر (ع) از مقابل 5 ضلعی و گردان حضرت زینب (س) از مقابل نونی شکل‌های شلمچه و در مجاورت جاده شلمچه-بصره و گردان امام سجاد (ع) برای الحاق با لشگر فجر و عبور از آب گرفتگی بوبیان و کمک به گردان علی اکبر (ع) برای ادامه عملیات در 5 ضلعی و خاکریزهای مقطع مهیای حمله به دشمن شدند.

آسمان شلمچه که تاریک شد غواص های تخریبچی و اطلاعات عملیات جلو افتادند و رزمنده های گردانها هم برای شکستن دژ شلمچه از پی آنها وارد آب شدند.

گروهان نصر به فرماندهی شهید علیرضا آملی هم وارد آب شد و از کنار خاکریزی که عمود بر دژ شلمچه بود به سمت دشمن حرکت کرد. حرکت در آب به سختی و کندی صورت می‌گرفت. بعضی جاها عمق آب تا زانو می‌رسید و صدای شالاپ شلوپ بچه‌ها بلند می‌شد و بعضی جاها هم که آب عمیق بود صدای سرفه‌ها سکوت شب را می‌شکست. نزدیکی‌های خط دشمن خطر زیر پاهای بچه‌ها بود. میدان مین و موانع زیر آب رفته  و تنها سایه ای از سیم خاردارهای توپی در زیر نور منور دیده می‌شد.

گروهان نصر متوقف شد و منتظر ماند تا بچه‌ها تخریب معبری در میدان مین و موانع برای رسیدن به دژ شلمچه باز کنند. هنوز دشمن متوجه حضور غواص‌های گردان حضرت علی اکبر (ع) پشت مواضعش نشده بود و همه جا را سکوت گرفته بود و گلوله و خمپاره‌ای رد و بدل نمی‌شد. شب از نیمه گذشته بود که جناحین لشگرده سیدالشهداء(ع) با دشمن درگیر شدند و منورها آسمان را روشن کرد. در این معرکه آتش دشمن به روی غواص‌ها متمرکز شد. آنقدر منور در آسمان بود که در تاریکی شب غواصهایی که با لباس سیاه رنگ و تنها از گردن به بالای بیرون از آب بودند قابل روئیت بود. تیربارهای سنگین دشمن که روی دژ قرار داشتند از روبرو و از پهلو روی معبر حضرت زهرا(س) که راهکار گردان حضرت علی اکبر (ع) برای شکستن دژ شلمچه بود قفل شد. رگبار اول کمین های دشمن به داخل آب غواصهای تخریبچی را بی جان کرد که مشغول باز کردن موانع بودند.

 

محل حرکت غواص‌ها - خاکریز عمود به دژ شلمچه

مهدی اسماعیل پور، علیرضا پیکاری، صبرعلی کلانتر، سیدمحمدعلی موسوی زاده و  مجیدعسگری بی جان روی آب آمدند و خمپاره‌های دشمن هم به کمک آمد و ستون رزمندگان گروهان نصر زیر آتش سنگین قرار گرفت. بچه‌ها هیچ جان پناهی نداشتند غیر از سایه خاکریزی که هر لحظه کوتاهتر می شد و فرمانده با تجربه گروهان نصر هم کاری از دستش بر نمی‌آمد غیر از اینکه شاهد پرپر شدن نیروهایش باشد. بچه‌های اطلاعات عملیات و تخریبچی او یا شهید شده و یا به سختی مجروح بودند. او تلاش کرد تا راهی برای گذشتن از موانع دشمن پیدا کند و به دژ برسد. اما رگبار دشمن به علیرضا  امان نداد و او هم مقابل چشمان رزمندگان گروهان نصر که عاشق او بودند به خیل شهدا پیوست. بچه‌های گروهان نصر آنهایی که جلوی ستون بودند، بیجان در آب غوطه ور شدند و آنهایی که عقب تر بودند هم به سختی مجروح شدند. در آن شرایط سخت کاری از کسی ساخته نبود. مجروحانی که خود را به کنار باقیمانده خاکریز رسانده بودند لحظات آخر را می‌گذراندند و فرشته‌ها بالای سر آنها در پرواز بودند. یکی از این مجروح‌ها، ایرج خرم جاه که روحش بین زمین و آسمان دست به دست می شد.

خبر لو رفتن معبر بچه‌های گروهان نصر و شهادت شهید علیرضا آملی و باز نشدن راهکار حضرت زهرا(س)، به اطاق فرماندهی رسید و تدبیر بر آن شد که گردان امام سجاد (ع) با عبور از معبر لشگر فجر، از پهلو به دشمن در 5 ضلعی شلمچه حمله کند تا دشمن فشار بر راه کار حضرت زهرا(س) را کم نموده تا باقی مانده رزمندگان گردان حضرت علی اکبر(ع) بتوانند با قایق به دژ شلمچه برسند.

این تدبیر قفل عملیات را گشود و رزمندگان گردان امام سجاد (ع) و گردان علی اکبر (ع) توانستند تا قبل از روشن شدن هوا محدوده پنج ضلعی شلمچه را فتح کنند و تا غروب آفتاب روز 19 دی ماه 65 با کمک سایر گردان‌ها و یگان‌ها با تصرف نونی شکل‌ها خود را به جاده شلمچه بصره برسانند.

 

موانع مقابل دژ شلمچه - محل شهادت غواص‌های لشگر10

آسمان روز 19دی ماه که روشن شد دیگر دژ شلمچه تسخیر شده بود و در معبر حضرت زهرا(س) اسکله لشگر 10 سیدالشهداء(ع) استقرار پیدا کرد و بچه‌های تخریب مشغول جمع آوری پیکر مطهر غواصان شهید از داخل موانع و از کنار خاکریزها شدند و به کمک رزمندگان گردان فرات (یگان دریایی لشگر10) این پیکرهای مطهر با قایق به عقب منتقل شد. بدن‌های غواص‌های شهید زیاد متلاشی نشده بود و اکثر از ناحیه سینه و پهلو به شهادت رسیده بودند و صورت های همگی شان از زیبایی برق می‌زد. شهدای غواص که ایرج خرم جاه هم بین آنان بود به معراج شهدای اهواز منتقل شد.

از اینجا به بعد بخوانید که چرا شهید ایرج خرم جاه بعد از 27 سال نامش بر سر زبانها افتاد.

ماشین حامل شهدا که از شلمچه دور شد، شهید زینال الحسینی فرمانده تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) به ما ماموریت داد که تا دیر نشده خودمون رو به معراج شهدای اهواز برسونیم. علیرغم اینکه در خط به وجود ما نیاز بود این یک دستور بود و باید انجام می‌دادیم. به معراج شهدای اهواز که رسیدیم، شهدا زیاد نبودند و عمده شهدا متعلق به لشگر سیدالشهداء(ع) و اکثرا هم غواص بودند. همه را در فضای باز معراج شهدا در حالی که پلاستیک های ضخیمی زیرشان پهن شده بود و اکثرا لباس زیر به تن داشتند خوابانیده بودند. اکثر شهدای غواصی که ما عقب آوردیم لباس‌های غواصی شون سالم و قابل استفاده بود. به خاطر این لباس‌های غواصی را از تن شهدا بیرون آورده بودند. بعضی‌ها پلاک به گردن داشتند و بعضی‌ها هم هیچ نشونی نداشتن. بدنها زیاد خونی نبود چون همه رو با آب شستشو داده بودند. فقط جای گلوله‌ها روی سینه و پهلو و بعضا صورت پیدا بود. میان ده‌ها پیکر شهید دنبال بچه‌های تخریب می‌گشتیم و اونها رو پیدا کردیم و مشخصات اونها ثبت شد و داخل پلاستیک پیچیدند. تعدادی از غواصها هم هیچ نشانی نداشتند. اما بدنهای اونها سالم بود و صورتهاشون با آب هم که شسته شده بود زیباتر جلوه می‌کرد. باید زود به خط برمی‌گشتیم. تا وقتی ما در معراج بودیم هویت تعداد دیگری از غواصها مشخص شد و پیکر مطهر چند غواص شهید دیگر روی زمین مانده بود که هیچ نشانی از هویت اونها نبود و شهید ایرج خرم جاه هم یکی از اونها بود. این پیکر مطهر بعد از6 ماه توقف در سردخانه معراج شهدای تهران به علت تشابه چهره با شهیدی که بعدا اسیر شد به همدان منتقل شد و در گلزار شهدای همدان با نام شهید جعفر زمردیان به خاک سپرده شد.

تقدیر الهی چه بود که رزمنده گروهان نصر گردان حضرت علی اکبر (ع)از لشگر ده سیدالشهداء(ع)، نوجوان شهید ایرج خرم جاه بعد از 27 سال شهره آفاق شود و به جای گلزار شهدای یکی از روستاهای ساوجبلاغ از گلزار شهدای همدان سر در بیاورد. چگونه می‌توان حل این معما کرد و به قول امام شهدا، خمینی عزیز که: حاشا حل این معما جز به عشق میسر نگردد.

راوی:جعفر طهماسبی


شهید اسماعیل فرجوانی

سماعيل هم در عمليات بدر دست راستش را داد. در عمليات رمضان پاي چپش را داد. در عمليات خيبر شيميايي شد و... شهادت را جرعه جرعه نوشيد.

من همزمان با مجروحيت اسماعيلم در بيمارستان حاضر مي شدم و فقط يك آرزو داشتم كه اگر به شهادت رسيد ببينم كه آن چشمان سياه و قشنگش بسته شده و آرام گرفته كه آنقدر اضطراب داشت و نگران بود.

تمام دلش پيش جنگ بود. هيچ وقت يك لقمه غذاي بدون اضطراب نخورد. يك لقمه غذاي سير نخورد. بسياري اوقات غذايي را به ما تحريم مي كرد، مي گفت كم بخوريد. جنگ است. شش ماه گوشت را به ما تحريم كرد، گفت گوشت نخوريد، جنگ است، مردم توان خريدن گوشت را ندارند. وقتي مي ديدم آنقدر عاشق است در برابر مجروحيت او چه مي توانستم بگويم... وقتي كه شهيد شد گفتم خدايا، اسماعيلم را راحت كردي. تاول هاي شيميايي كه روي گردنش بود وقتي به آبريزش مي افتاد آب از زير لباس هايش به داخل پوتين هايش مي رفت و پوتينش پر از آب مي شد. يك چفيه مي بست دور گردنش كه من مادر اين تاول ها را نبينم. بعد از آنكه دستش را قطع كردند تا دو سال جلوي من پرتقال نخورد. تا دو سال كمربند شلوار يا بند پوتينش را جلوي من نبست چون بايد از دندانش كمك مي گرفت و مي بست. مي ديدم كه تكه تكه شده اما چه مي توانستم بگويم. فقط به رشادتش، به شهامتش، به شجاعتش درود مي فرستم. روحش شاد باشد...


شهید احمد سلیمانی


مادرشهید :
درباغ بزرگی زیردرخت انار نشسته بودم که دیدم زنی به سویم می آید .لباسش مانند لباس ما عشایر نبود ،چادر عربی داشت وسینی بزرگی هم در دستش بود.تااو برسد من از جا برخواستم و سلام کردم .پرسید: صغری تویی؟ گفتم :منم. زن عرب سینی را به طرفم دراز کرد وبا خوشرویی گفت :بگیر این هدیه برای توست.

کف سینی پارچه ی قرمزی بود وروی آن کیف کوچکی بود به رنگ دانه های سرخ انار .وقتی به طرف خانه راه افتادم دختران عشایر که نمی شناختمشان سر را هم راگرفته بودند وشادی می کردند. شنیدم که می گویند داخل این کیف مهره ی قیمتی است. این هدیه امام حسین است .

از خواب که برخواستم هنوز صدایشان درگوشم بود. مهره ی قیمتی ؛هدیه امام حسین . عرق سردی بر پیشانیم نشسته بود .داخل چادر تاریک بود .از صدای نفس های گل خانم وشوهرم محمد می شد فهمید هنوز نیمه شب است.اما شوقی در خودم احساس می کردم که نمی توانستم تا صبح صبر کنم.خواستم بیدارشان کنم وتایادم نرفته خوابم را بگویم ولی این کار رانکردم ودر انتظار صبح ماندم .

برادرم ملای ایل بود.خوابم راکه شنید به فکر رفت، بعد پرسید: بار داری؟ سرم را پایین انداختم ونتوانستم چیزی بگویم. گفت: انشا الله که پسر است. راستی گفتی رنگ هدیه ی آقا سرخ بود ؟!گفتم: بله. باز به فکر رفت. خواست چیزی بگوید اما ناگهان حرفش راخورد و ساکت شد. نگران شدم .گفت: نگران نباش صغری انشا الله این بچه در خط امام حسین خواهد بود .اما نمی دانستم این همه حرفش نیست.

انگار او چیز دیگری.هم می دانست اما نمی خواست بگوید. پنج ماه بعد که ایل از ییلاق برگشته بود وما در زمین های روستای قنات ملک اتراق کرده بودیم ،هنگام آمدن آن مهره ی قیمتی رسید. من پس از سه روز وسه شب درد کشیدن امانتم را بر زمین گذاشتم. حالا بخش اول آن خواب تعبیر شده بود ومن در انتظار تعبیر بخش دوم بودم .همان که برادرم نخواسته بود بگوید آن چه بود ؟

برادرش محمود از شهید سلیمانی می گوید:

برادرم احمد اولین فرزندی بود که خدا نصیب پدر ومادرم کرد .با آمدنش خیر وبرکت هم به خانه مان آمد.تاآن روزبهره پدرم از مال ومنال یک سیاه چادر بود و چند راس بز و گوسفند .برای گذران زندگی پابه پای ایل سلیمانی ییلاق وقشلاق می کرد. ییلاق روستای (زرد آلویه) رابر بود و قشلاق روستای(بنگود)کهنوج. می گویند راه ها نا امن بود.اشراردرکمین عشای رمی نشستند وغارتگری می کردنداما این حسرت بردلشان ماندکه برایل سلیمانی دستبردبزنندچون باهم یکی بودند.

با آمدن احمد پدرم برای همیشه در زرد آلویه ماندگار شد .خانه ای خشتی ساخت و زمینی برای زراعت تهیه کرد .
از کودکی برادرم چیز زیادی نمی دانم .لابد کودکی او هم مانند کودکی دیگران بوده .شنیده ام هر وقت که مادر بزرگمان گل خانم چادر نمازش را سر می کشید ،احمد منتظر می ماند تا او سجده رود آنگاه بر پشتش سوار می شد و بازی می کرد .مادر بزرگ مهربانانه سجده را آنقدر طولانی می کرد تا شاید نوه اش خسته شود و پایین بیاید .

برادرم به سن مدرسه که رسید اسمش را درمدرسه روستای قنات ملک نوشتند .چون روستای خودمان مدرسه نداشت .او هر روز صبح کتاب و دفتر و قلمش را در دستمالی می پیچید ،کفش های پلاستیکی اش را می پوشید و راهی مدرسه می شد . او هر روز صبح با گام های کوچکش فاصله نیم کیلو متری بین دو روستا را می پیمود تا به مدرسه برسد اما هنگامی که زمستان می شد ،این پدرم بود که باید او را کول می گرفت و به مدرسه می رساند .

طولی نکشید که سرمای زیر صفر آن سال توان برادرم را گرفت و به رخت خواب انداخت . او به سختی مریض شد طوری که همه از او دل کندند و تسلیم قضا و قدر شدند .

مادرش از بیماری او چنین می گوید:
سرخک داشت بچه ام را از پا در می آورد .همه قطع امید کرده بودند .من به یاد آن خوابی افتادم که سالها پیش دیده بودم .گفتم نکند آن قسمت را که برادرم سعد الله تعبیر نکرد ؛همین بوده است !

گریه کردم و گفتم یا امام حسین ،ما کی هستیم که صاحب احمد باشیم ؟این بچه هدیه خودت است ،پس شفایش را هم از خودت می خواهم .
شب که شد تمام درد و غم دنیا در دل من آوار شد و حتم کردم که احمد از این شب جان سالم به درنخواهد برد . گریه کردم و گفتم باید کاری کنیم .
پدرش با حسن و محمود ماریکی آماده شدند شبانه او را به درمانگاه ببرند .دلم طاقت نیاورد، من هم رفتم بچه را به پشت بستم و راه رابر را در پیش گرفتیم از خانه که بیرون می آمدیم محمد گفت:

یا ابوالفضل ،می دانی که دست و بالم بسته است و به نان شب محتاجم اما اگر بچه ام خوب شود گوسفندی را در راهت قربانی می کنم !
هر چه که بود گذشت و ما نیمه شب به در مانگاه رسیدیم و دکتر را پیدا کردیم .بچه را که معاینه کرد آمپولی زد و مقداری دارو داد صبح که از خواب بیدار شد حالش بهتر شده بود. گفت :ننه خواب دیدم .

گفتم :الهی دورت بگردم .بگو چه دیدی ؟گفت :یک نفربا عمامه سبز آمده بود به خانه ما ن .گفت: «این گوسفند را نکشید .آن گوسفند ماده تان را بدهید به حسین جلال و گوسفند نر او را بگیرید و بکشید .خودتان از گوشت آن نخورید و همه آن را بین مردم قسمت کنید .


من هر چه كه دارم از شهیدان دارم


همزاد كویرم تب باران دارم

در سینه دلی شكسته پنهان دارم

در دفتر خاطرات من بنویسید

من هر چه كه دارم از شهیدان دارم


اشعار دفاع مقدس


خوشا آن روز را که سنگری بود

شبی ، میدان مینی ، معبری بود

خوشا آن روزهای آسمانی

که شوری بود ، سودا و سری بود

 

خوشا روزی که دل را دلبری بود

غزل خوان نگاه آخری بود

خوشا آن روزها در خط اروند

هوای روضه های مادری بود

 

و اهل آسمان بودیم آن روز

که قدری بی نشان بودیم آن روز

و نای دل نوای نینوا داشت

و با صاحب زمان(عج) بودیم آن روز

و کاش آن روزگاران گم نمی شد

هوای خوب باران گم نمی شد

صفای جبهه ها می ماند ای کاش

صدای پای یاران گم نمی شد

من بال و پر شهید را می بوسم

پا تا به سر شهید را می بوسم

دستم نرسد اگر به دامان شهید

دست پدر شهید را می بوسم

......

ای دوست به حنجر شهیدان صلوات

بر قامت بی سر شهیدان صلوات

از دامن زن مرد به معراج رود

بر دامن مادر شهیدان صلوات

...............

و رویِ صحبت من با شماست ،آقایِ ...

بله! شما که نشستید ناگهان جایِ
یکی شبیه همان ها که آسمان رفتند
یکی شبیه ستـاره ، درست بالایِ ...
نگاه! زل زده از قاب روی دیوار و
تو بی خیال ، فقط فکر آرزوهایِ ...
خودت که از همه چیز اطلاع داری که
به لطف نام همان ها رسیدی اینجایِ ...
چه خوب می شد اگر یادتان بیاید که
چگونه رد شده ای بر همه الفبایِ
کسی که دست خدا را گرفت و بالا رفت
کسی که جان خودش را نهاد در پایِ ***
و باز نام شهیدی کنارِ عکسی سرخ
که رویِ صحبت او با شماست، آقای

..........

بیایید یک لحظه عاشق شویم
جدا از تمام سلایق شویم
نه مال و نه شهوت، نه جاه و مقام
بیا فارغ از این علایق شویم
چو صیاد شیرازی و کاظمی
پرنده، پرستو، شقایق شویم
بیایید.. چون رهبر و مقتدا
دمی رهسپار مناطق شویم
به فکه درآییم و فتح المبین
کمی آشنا با حقایق شویم 
بیـاد شهیـدان گـردان عشـق
به مقتل پُر از اشک و هِق هِق شویم
بیفتیم.. بر خاکشان لحظه ای
در آن لحظه مست دقایق شویم
بیا با دو دست علمدار عشق
هم آوا و همسو موافق شویم
وهب وار دل را به دریا زنیم
به امواج مستی چو قایق شویم
صحیفه، مهاجر، مخاطب، قلم
بیایید زین لحظه عاشق شویم..

از آن چک و سفته ها بپرسید فقط ،
از آخـــــــــــر هفته ها بپرسید فقط !
از جنگ اگـــــر سوال سختی دارید ،
از جبهه نرفته هـــــــا بپرسید فقط !

***

انگار کـــه تقدیر جهان بر می گشت ،
با برگ برنده ، قهرمان بر می گشت !
او در جهت کمک به پشت جبــــــهه ،
در موقع  حمله ناگهان بر می گشت !

با  اینکه نرفته در کتش می خواند
به خاطر پول ژا کتش می خواند
ازنیت هر کسی خدا با خبر است
مداح برای پا کتش می خواند

حاجی به زمین و به زمان گیر نده
در راه خدا به این و آن گیر نده
با نیت پوشاندن کوتاهی هات
به دامن کوتاه زنان گیر نده

از جنگ به یاد دارم آژیرش را

از مادر خود اشک سرازیرش را

اما عجبا ، شهید در ذهنم نیست !

این حافظه با این همه تغییرش را

***

از قافله های شهدا جاماندیم

رفتند رفیقان و چه تنها ماندیم

افسوس که در زمانه دلتنگی

مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم

***

چه زيبا ملائك شدند زيستند

همان ها كه هستند ولي نيستند !

کسانی كه در جمع ما بوده اند

ولي حيف نفهميده ايم كيستند

...........

چقدر از منش این شهدا دور شدیم

آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم

معذرت از همه خوبان و همه همرزمان

ما برای شهدا وصله ی ناجور شدیم

شهدا در همه جا فاتح اصلی بودن

عجب اینجاست که ما این همه مغرور شدیم

شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا

ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم

و از آن برکت خون شهدامان حالا

ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم

و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم

یحتمل مصلحتی بوده مجبور شدیم

پرکشیدن چه مستانه و رفتند و ما

در میان قفس نفس چه محصور شدیم

...........

زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم

بایداین بار به غوغای قیامت برسم

من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش

لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم

آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد

که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟

طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من

نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم

سیب سرخی سر نیزه ست... دعا کن من نیز

این‌چنین کال نمانم به شهادت برسم

...........

گل اشکم شبی وا می شد ای کاش

همه دردم مداوا می شد ای کاش

به هرکس قسمتی دادی خدایا

شهادت قسمت ما می شد ای کاش

*

خوشا آنان که جانان می شناسند

طریق عشق و ایمان می شناسند

بسی گفتیم و گفتند از شهیدان

شهیدان را شهیدان می شناسند

عاقد دوباره گفت وکیلم ...پدر نبود

ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود

 

گفتند رفته گل...نه ! گلی گم دلش گرفت

یعنی که از اجازه ی بابا خبر نبود

 

هجده بهار منتظرش بود و برنگشت

آن فصل های سرد که بی درد سر نبود

 

ای کاش نامه یا خبری عطر چفیه ای

رویای دخترانه ی او بیشتر نبود

 

عکس پدر مقابل آیینه شمعدان

آن روز دور سفره جز چشم تر نبود

 

عاقد دوباره گفت :وکیلم؟ دلش شکست

یعنی به قاب عکس امید دگر نبود

 

او گفت با اجازه ی بابا...بله ...بله

مردی که غیر آینه ای شعله ور نبود

عمری گذشت و یوسف ما پیرهن نداشت
آری که پیرهن نه، که حتی کفن نداشت
عمری گذشت و خنده به لب‌های مادرم!
خشکیده بود و میل به دریا شدن نداشت
عمری همیشه قصة نقاشی سعید!
مردی که دست در بدن و سر به تن نداشت...
 •
حالا رسید بعد هزاران هزار روز
یک مشت استخوان که نشان از بدن نداشت
مادر که گفت: شکل تو دارد پدر، ولی
وقتی که دیدمش، پدرم شکل من نداشت!
فهمیدم از نبودن اندوه جمجمه!
بابا هوای سر به بدن داشتن نداشت
با این‌چنین رسیدن و آن هم بدون سر
حرفی برای مادرم از خویشتن نداشت
 •
آن شب چقدر مادرم از غصه گریه کرد
بیچاره او که چاره به جز سوختن نداشت

دو بخش دارد : با ... با ... که می شود بابا

همین که هست در آن قاب عکس ، آن بالا

همین که زل زده بر چشم های غمگینم

نشسته در دل سنگر کنار آن آقا

همین که نیست که همبازی ام شود گاهی

اتاق با نفسش گر بگیرد از گرما

همین که نیست كه کشتی بگیرد او با من

و گاه لج کنم و بد شوم و او دعوا ...

همین که نیست که با هم به مدرسه برویم

و یا به مسجد ، هیئت ، خرید یا هرجا

همین که نیست که ما را مسافرت ببرد

شلمچه ، تهران ، قم ، مشهد امام رضا

همین که نیست بگوید : صد آفرین پسرم !

همین که نیست کند کارنامه ای امضا

***

چرا زقاب تکانی نمی خوری ای مرد

چرا سراغ نمی گیری از من تنها

نگاه کن همه نمره های من عالی

نگاه کن تو به این برگه حضرت والا !

***

به گریه سر روی زانو نهاد و خوابش برد

و قاب عکس زمین خورد مثل یک رؤیا

نشسته بود پدر در کنار او با شوق

و بوسه می زد و می گفت مرد من بر پا !

ببین کنار تو هستم بلند شو خوش خواب

آهای مرد حسابی بگیر دستم را

***

کشید چفیه به چشمان ابری و باران ...

گرفت خودکار از دست کوچکش بابا !


گذشته هایت را ببخش

 

56e526f4b446558s.jpg

گذشته هایت را ببخش

زیرا آنان همچون کفش های کودکی ات نه تنها برایت کوچکند

بلکه تو را از گام برداشتن های بلند باز می دارند … !


دیدن سادگی


553df85c8d185srp.jpg
گاهی فقط دیدن سادگی هاست
که حال آدمو خوب می کنه …
اینکه چقدر این ساده بودن ها
زندگی را برای این آدمها دلچسب کرده است ،
آموزنده است …

زندگی با همه تلخی ها شیرین است . نقطه سر خط!


553f2065ab3e6sbk.jpg

می خواهم …
طوری لبخند بزنم که گویی هیچ چیز اشتباه نیست …
چنان صحبت کنم انگار … همه چیز عالیست …
آن چنان عمل کنم که رویایی است تمامش …
و
وانمود کنم … هیچ چیزی آزرده ام نمیکند …
هیچ وقت به قدرت واقعی خود پی نخواهید برد ،
مگر اینکه قوی بودن تنها گزینه باقی برای شما باشد
قلمت را بردار ، روی کاغذ بنویس :
زندگی با همه تلخی ها شیرین است .
نقطه سر خط!


هرجمعه یک مطلب به امید ظهور

آسمـــان غرق خـــیال است،کــــجایی آقـــا؟

 آخـــرین جمعـــه سال است کـــجایی آقـــا؟

یــک نفــرعاشـــق اگربود زمیـــن می فهمـــید

عاشقـــی بی تـــومحــال است،کـــجایی آقـــا؟

درهیاهـــوی شب عیـــد، تورا گُــــم کردیم

غافـــل ازاینکه شمـــااصلِ بهـــاری آقـــا...
           
 جمعــــه تون مهــــدوی

« اللّهمَّ عجِّــــــل لِولیـّــــکَ الفَـــــرَج »


آنجا سال 11هجری ست،و اینجا 1425 سال بعد ....

 

آنجا هجده ساله ای درد می کشد برای دین ....

و اینجا (بعضی) هجده ساله ها خودشان "درد می شوند" برای دین !

آنجا سال 11هجری ست،و اینجا 1425 سال بعد ....

آنجا هجده ساله ای "حـجـابــ" می گذارد تا آزاد کند ☜دیـنش را از جهالت،

و اینجا (بعضی ) هجده ساله ها "حـجـابــ" برمیدارند تا آزاد کنند

☜دنیایشان را برای جهالت!

آنجا سال 11هجری ست، و اینجا 1425سال بعد ...

آنجاصورت هجده ساله ای سیلی می.خورد ،

ازبس که میماند پایِ امام زمانه اش!

و اینجا (بعضی )هجده ساله ها سیلی می.زنند به صورت امام زمانشان،

از بس که می دَوَند دنبال شیطان نفسشان!

آنجا سال 11هجری ست، و اینجا 1425 سال بعد...

آنجا هجده ساله ای پرپر شد تا امروز بشود الگوی زنان متدین شیعی،

اما؛اینجا (بعضی ) هجده ساله ها بال بال می زنند تا الگو بردارند

از زنان متحجر غربی ...

آنجا سال 11هجری ست، و اینجا 1425 سال بعد ...

 و چقدر تفاوت است بین هجده ساله های آنجا و

هجده ساله های اینجا...


حلالم کنید شاید فردا نباشم

 

حق الناس
تنها موضوعیست که در

قیامت  با شفاعت
هم حل نمیشود
انچه ازمن
بر دل
دارید
دانسته یا ندانسته در این
روزهای  آغازین
سال؛ برمن ببخشید...


ﺩﺭﯾﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ...

ﺩﺭ ﻫﺠﺪﻩ ﺳﺎﻟﮕﻰ، ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺗﻔﻜﺮ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﺴﺘﻴﺪ.

ﻭﻗﺘﻰ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ، ﺍﻫﻤﻴﺘﻰ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﻴﺪ ﻛﻪ

ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ.

ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ، ﭘﻰ ﻣﻰ ﺑﺮﻳﺪ ﻛﻪ

ﺍﺻﻼ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻤﺎ ﻓﻜﺮ ﻧﻤﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!

ﻭﺍﯼ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺁﺳﺎﻥ ﻫﺪﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ:

ﻧﮑﻨﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻨﺪ ...

ﭘﺲ ﺗﺎ ﻓﺮﺻﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺟﺎﻧﺎﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ...

ﻭ ﻋﻤﺮ ﮔﺮﺍﻧﻤﺎﯾﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮﻫﻢ ﻓﮑﺮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﺪﺭ ﻧﺪﻩ ...

ﻭ ﺩﺭﯾﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ...


دکتر الهی قمشه ای میگوید

55184e2a9f7a3wuj.jpg

دکتر الهی قمشه ای میگوید
کسی را دوست بدار که *دوستت دارد*
حتی اگر غلام درگاهت باشد…
و دست بکش از دوست داشتن کسی که *دوستت ندارد*
حتی اگر سلطان قلبت باشد…
فراموش نکن که *زمان *آدم وفادار رو مشخص میکند نه * زبان *
دریا برای مرغابی تفریحی بیش نیست ..
اما برای ماهی زندگیست….
برای کسی که دوستت دارد* زندگی * باش نه *تفریح*


جملات زیبا در باره مادر

خانه مادر را
به عشق آپارتمان سازی
خراب کردند
عمرش قد نداد ببیند
نام مجمع مسکونی را
مادر گذاشته اند!


هر چهار شنبه یک مطلب برای امام رضا

 

کسی که ذکرِ «جوادِ بنِ مرتضی» گیرد
کنارِ پنجره فولادتان شِفا گیرد
نوای «حَیَّ عَلیٰ» در حریم میپیچد
و بوی عطرِ حرم ، با نسیم میپیچد
نمازِ صبح به اوقاتِ جَنَّةُ المشهد
قنوت و اشک و دعا و نگاه بر گنبد
طلوع در پسِ گنبدْ طلا ، تماشایی است
طلای گنبدتان در طلوع رویایی است
اگر چه لایقِ عشقت نبود نوکرتان
اگر چه درخورِ صحبت نبود نوکرتان
ولی همیشه دلش گرم بوده از کَرَمت
چقدر زائرِ حیران نشسته در حرمت

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..


گذشته هایت را ببخش

 

56e526f4b446558s.jpg

گذشته هایت را ببخش

زیرا آنان همچون کفش های کودکی ات نه تنها برایت کوچکند

بلکه تو را از گام برداشتن های بلند باز می دارند … !


دیدن سادگی


553df85c8d185srp.jpg
گاهی فقط دیدن سادگی هاست
که حال آدمو خوب می کنه …
اینکه چقدر این ساده بودن ها
زندگی را برای این آدمها دلچسب کرده است ،
آموزنده است …

زندگی با همه تلخی ها شیرین است . نقطه سر خط!


553f2065ab3e6sbk.jpg

می خواهم …
طوری لبخند بزنم که گویی هیچ چیز اشتباه نیست …
چنان صحبت کنم انگار … همه چیز عالیست …
آن چنان عمل کنم که رویایی است تمامش …
و
وانمود کنم … هیچ چیزی آزرده ام نمیکند …
هیچ وقت به قدرت واقعی خود پی نخواهید برد ،
مگر اینکه قوی بودن تنها گزینه باقی برای شما باشد
قلمت را بردار ، روی کاغذ بنویس :
زندگی با همه تلخی ها شیرین است .
نقطه سر خط!


هرجمعه یک مطلب به امید ظهور

آسمـــان غرق خـــیال است،کــــجایی آقـــا؟

 آخـــرین جمعـــه سال است کـــجایی آقـــا؟

یــک نفــرعاشـــق اگربود زمیـــن می فهمـــید

عاشقـــی بی تـــومحــال است،کـــجایی آقـــا؟

درهیاهـــوی شب عیـــد، تورا گُــــم کردیم

غافـــل ازاینکه شمـــااصلِ بهـــاری آقـــا...
           
 جمعــــه تون مهــــدوی

« اللّهمَّ عجِّــــــل لِولیـّــــکَ الفَـــــرَج »


آنجا سال 11هجری ست،و اینجا 1425 سال بعد ....

 

آنجا هجده ساله ای درد می کشد برای دین ....

و اینجا (بعضی) هجده ساله ها خودشان "درد می شوند" برای دین !

آنجا سال 11هجری ست،و اینجا 1425 سال بعد ....

آنجا هجده ساله ای "حـجـابــ" می گذارد تا آزاد کند ☜دیـنش را از جهالت،

و اینجا (بعضی ) هجده ساله ها "حـجـابــ" برمیدارند تا آزاد کنند

☜دنیایشان را برای جهالت!

آنجا سال 11هجری ست، و اینجا 1425سال بعد ...

آنجاصورت هجده ساله ای سیلی می.خورد ،

ازبس که میماند پایِ امام زمانه اش!

و اینجا (بعضی )هجده ساله ها سیلی می.زنند به صورت امام زمانشان،

از بس که می دَوَند دنبال شیطان نفسشان!

آنجا سال 11هجری ست، و اینجا 1425 سال بعد...

آنجا هجده ساله ای پرپر شد تا امروز بشود الگوی زنان متدین شیعی،

اما؛اینجا (بعضی ) هجده ساله ها بال بال می زنند تا الگو بردارند

از زنان متحجر غربی ...

آنجا سال 11هجری ست، و اینجا 1425 سال بعد ...

 و چقدر تفاوت است بین هجده ساله های آنجا و

هجده ساله های اینجا...


حلالم کنید شاید فردا نباشم

 

حق الناس
تنها موضوعیست که در

قیامت  با شفاعت
هم حل نمیشود
انچه ازمن
بر دل
دارید
دانسته یا ندانسته در این
روزهای  آغازین
سال؛ برمن ببخشید...


ﺩﺭﯾﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ...

ﺩﺭ ﻫﺠﺪﻩ ﺳﺎﻟﮕﻰ، ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺗﻔﻜﺮ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﺴﺘﻴﺪ.

ﻭﻗﺘﻰ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ، ﺍﻫﻤﻴﺘﻰ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﻴﺪ ﻛﻪ

ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ.

ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ، ﭘﻰ ﻣﻰ ﺑﺮﻳﺪ ﻛﻪ

ﺍﺻﻼ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻤﺎ ﻓﻜﺮ ﻧﻤﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!

ﻭﺍﯼ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺁﺳﺎﻥ ﻫﺪﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ:

ﻧﮑﻨﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻨﺪ ...

ﭘﺲ ﺗﺎ ﻓﺮﺻﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺟﺎﻧﺎﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ...

ﻭ ﻋﻤﺮ ﮔﺮﺍﻧﻤﺎﯾﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮﻫﻢ ﻓﮑﺮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﺪﺭ ﻧﺪﻩ ...

ﻭ ﺩﺭﯾﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ...


Weblog Themes By Pichak

نويسندگان

لینک های مفید

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید اميدوارم اوقات خوشي داشته باشيد

آخرین مطالب


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 38
بازدید کل : 5015
تعداد مطالب : 415
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


دريافت همين آهنگ

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 38
بازدید کل : 5015
تعداد مطالب : 415
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

بازدید : بازدید : دریافت کد نظر یادت نره


به سایت علیرضا خوش آمدید درصورت مشکل با شماره09010975092تماس بگیرید



کد کج شدن تصاوير